آموزههای دیگر اسلامی
دیدگاه اسلام سنتی این است که قرآن در طی بیش از 20 سال یعنی تقریباً از سال 610 تا 632 میلادی بر پیامبر اسلام وحی شده است. از این رو برخی آیات و سورهها به سالهای اولیه اقامت او در مکه بر میگردند یعنی تا سال 622 و برخی دیگر به 10 سال اقامت او در مدینه طی سالهای 62 تا 632 میلادی. بعلاوه بسیاری از آیات در قرآن در باب مسائل و موضوعات یکسان و یا مشابه دیدگاههای متفاوتی دارند. بنابراین اصلی لازم است تا این ابهامات را حل و فصل کند. این اصل عبارت است از اصل نسخ که به واسطه آن برخی آیات، آیات دیگر را تحت الشعاع قرار داده یا ملغی میکنند. به طور کلی آیهای که برای آخرین بار بر پیامبر نازل میشد تمام آیات دیگر را تحت الشعاع خود قرار داده یا ملغی میکرد و این بدین معنی است که آیات یا سورههایی که در مدینه بر پیامبر نازل شدهاند احتمالاً آیاتی را که در مکه نازل شدهاند را تحت الشعاع خود قرار داده یا ملغی میکنند.(16) برای مثال بر اساس نظر گابریل:
حداقل 114 آیه در قرآن وجود دارد که در باب صلح، دوستی و بخشش صحبت میکنند به خصوص در سوره بقره (مدنی) آیات 62 و 109. اما وقتی سوره توبه (مدنی) آیه 5 نازل شد، آن آیات قبلی را ملغی کرد. این آیه میگوید: «مشرکان را هر جا یابید به قتل برسانید آنها را دستگیر و محاصره کنید و هر سو در کمین آنها باشید چنانچه از شرک توبه کرده موحد شدند و نماز بپا داشتند و زکات دادند در آن صورت از آنها دست بدارید که خدا آمرزنده و مهربان است».
این آیهای است که به نام آیه شمشیر معروف است، و توضیح میدهد که مسلمانان باید با هر کسی که اسلام نیاورد چه در داخل و چه در خارج از شبه جزیره عربستان بجنگند.(17) شریعت با قوانین مقدس اسلام – هیچ نوع قوانین دیگری در اسلام سنتی وجود ندارد – همچنین بر مبنای قرآن، حیث و سنت استوار است و این «علما» هستند که آن را تفسیر میکنند. در درون اسلام سنتی چهار مکتب بزرگ فقهی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی(18) وجود دارند که بنیانگذاران آنها به ترتیب در سالهای 767، 795، 820، 855 در گذشتند. اسلام شیعی سنتهای خاص خود را دارد که تقریباً تا حدودی با چهار مکتب سنی فرق دارد.
پس از فوت پیامبر اسلام چهار خلیفه راستین به ترتیب ابوبکر (634-632)، عمر (644-634)، عثمان (644-656) و علی که داماد پیامبر بود جانشین او شدند.
طبق نظر لویس:
از چهار خلیفه راستکرداری که در رهبری جامعه اسلامی از پیامبر دنبالهروی میکردند، سه نفرشان به قتل رسیدند. عمر خلیفه دوم به دست یک برد? مسیحی دارای خصومت شخصی خنجر خورد، او در بستر مرگ خداوند را شاکر بود که به دست یکی از مومنین کشته نشده است. اما این دلخوشی و مای? تسلی برای جانشینان او عثمان و علی که هر دو به دست افراد عرب مسلمان به قتل رسیدند – اولی به دست یک گروه شورشی خشمگین دومی به دست یک متعصب مذهبی – دیگر وجود نداشت. در هر دو قتل، مرتکبان قتل خود را ستمگرکشانی میدانستند که دارند جامعه را از یوغ یک حاکم گناهکار نجات میدهند – و هر دو دیگرانی را یافتند که با آنها همعقیده باشند.
این مساله به یک رشته جنگ داخلی اسلامی منجر شد که به دنبال قتل عثمان شکل گرفت. معاویه، حاکم سوریه و خویشاوند خلیفه مقتول مجازات قاتل خلیفه را مطالبه میکرد. علی که جانشین خلیفه شده بود، نمیتوانست یا نمیخواست به این امر گردن نهد، و طرفداران او برای توجیه رفتار او ادعا میکردند که هیچ جرمی صورت نگرفته، عثمان یک ظالم بود و مرگ او نه قتل که اعدام بود. همین استدلال چند سال بعد توسط فرقه افراطگرای خوارج برای توجیه قتل خود علی مورد استفاده قرار گرفت.(19) قتل علی در سال 661 شکاف در حال ظهور بین مسلمانان شیعه که امامان آنها از نسل علی و بنابراین مستقیماً از خانواده پیامبر بودند را با اکثریت سنی عمیق کرد که خلفای آنها از این به بعد دیگر موروثی بودند – ابتدا خلفای اموی (750-661) و سپس خلفای عباسی (1258-750).(20)
منازعه اصول معرفتشناختی
یک منازعه آشکار بین رویکردها نسبت به دانش و حقیقت در الگوههای علمی و ایدئولوژیکی وجود دارد. این امر – با مورد توجه قرار دادن اسلام سنتی و مراکز علمی و اسلامی سنتی و علم – دو پیامد عمده امروزی دارد.
همانطور که لویس اشاره میکند:
زمانی بود که دانشمندان و دیگر نویسندگان در اروپای شرقی کمونیستی برای بحث و گفتگوی درست در باب تاریخ فرهنگ و معضلات خود بر نویسندگان و ناشران در غرب آزاد متکی بودند. امروزه آنهایی که حقیقت را میگفتند و نه کسانی که مخفی یا انکارش میکردند در این کشورها مورد احترام و پذیرش قرار دارند ...
... مورخان در کشورهای آزاد تعهدی اخلاقی و حرفهای دارند که از زیر بار مسائل و موضوعات بغرنجی که برخی از افراد ذیل برخی از انواع تابوها قرار میدهند، شانه خالی نکنند، تسلیم سانسور خودخواسته نشوند، در عین حال به این مسائل منصفانه، صادقانه، بدون توجیهگری، بدون مجادلهگری و البته به طور کامل بپردازند. آنهایی که از آزادی برخوردارند تعهدی اخلاقی دارند به کاربرد آن آزادی به نفع آنهایی که از آن برخوردار نیستد.(21)
بنابراین اسلام سنتی چالشی برای دست اندرکاران شیوه علمی پیش میکشد: آیا آنها باور اسلامی مبتنی بر تخطیناپذیری قرآن و حدیث را خواهند پذیرفت یا اینکه آنها را نیز به همان نحوِ پژوهش یا انتقاد علمی که کتاب مقدس (انجیل) و دیگر منابع یهودی-مسیحی را در طی دو قرن گذشته دریافت کردند مورد مطالعه قرار میدهند.(22)
برخی محققان و نویسندگان غربی رویکرد دوم را اتخاذ کردهاند – از جمله وانس برو، کرون، کوک و وراق در نیمه دوم قرن گذشته و گولد زیهر و دیگران در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم.(23)
برای مثال در دهه 1970 وانس برو مینویسد:
قرآن به عنوان یک متن پذیرای تحلیل با ابزارها و تکنیکهای نقد کتاب مقدس (انجیل) ناشناخته است.
تا پیش از دهه 1990 این امر هنوز صادق است همان طور که ریپین خاطر نشان میکند:
من اغلب با افرادی روبهرو بودهام که به مطالعه اسلام میپردازند با یک پیش زمینه در مطالعه تاریخ انجیل عبری یا مسیحیت نخستین، و کسانی که از نبود تفکر انتقادی که در کتابهای درسی مقدماتی در باب اسلام به چشم میخورند، اظهار تعجب میکنند ... برای دانشجویان مطلع از رویکردهایی چون نقد منبع، ترکیب فرمول شفاهی، تحلیل ادبی و ساختارگرایی که همه بیگمان به طور مشترک در مطالعه یهودیت و مسیحیت به کار برده میشوند چنین مطالعه تاریخی صاف و سادهای به نظر میرسد حاکی از این است که اسلام بدون بیطرفی علمی مورد توجه قرار میگیرد.(25)
ریپین بعدها این مطلب را بدین گونه بسط میدهد:
نکته اساسی روششناختی آثار وانس برو سئوال از یک پرسش اساسی است که که معمولاً در مطالعه اسلام مطرح نمیشود و آن اینکه سند چیست؟ آیا ما در خصوص شناخت مسلمانان از صورتبندی جامعه خاص خود آنها در هر کدام از منابع بیطرف نخستین شواهد و مدارکی در دست داریم؟ قرآن (به شکلی که امروزه ما می شناسیم) نمونه خوبی است: چه مدرکی برای صحت تاریخی شناخت سنتی از گردآوری این کتاب اندکی بعد از فوت پیامبر وجود دارد؟
نخستین منبع غیر اسلامی که بر وجود قرآن گواهی میدهد به نظر میرسد از قرن هشتم باشد. در واقع منابع اولیه اسلامی حداقل آنهایی که به نظر نمیرسند که هدف اساسی آنها دفاع از یکپارچگی شرع باشند، به نظر میرسد گواهی بر این باشند که متن قرآن احتمالاً تا نیمه اول قرن نهم کاملاً بسامان نبوده است. اسناد خطی تاریخگذاری خیلی زودتر را به هیچ وجه اجازه نمیدهد ... آنچه که وانس برو انجام داده عبارت بوده است فراهم نمودن همان شکگرایی سالم در مطالعه اسلام و قرآن که در مطالعات مدرن مربوط به انجیل توسعه یافت (و مطالعات تاریخی مدرن به طور کلی)...(26).
تا به امروز فقدان شمار قابل ملاحظهای از اندیشمندان اسلامی که روش علمی و کاربرد اصول آن برای شناخت بنیانهای اسلام را کاملاً بپذیرند، دارای اهمیت بنیادی در فهم ناهماندیشهایی است که در بین بسیاری از مسلمانان و مردم جوامع غربی وجود دارد. این امر همچنین تفاوتی بنیادی محسوب میشود که به رسمیت شناسی آن در هر گفتگوی میان مذهبی الزامی است.
روش علمی، اسلام سنتی و علم
اتفاقی نیست که تمام کشفیات بزرگ علمی و تکنولوژیکی دوران اخیر – مکانیک کوانتوم، ذرات بنیادی جدید، شکافت اورانیوم، آنتی بیوتیکها و اکثر داروهای جدید و بسیار موثر، ترانزیستورها، کامپیوترهای الکترونیکی، توسعه نژادهای پرمحصول در کشاورزی، کشف بخشهای دیگر «انقلاب سبز» و خلق تکنولوژیهای جدید کشاورزی، صنعت و ساخت و ساز- همه در بیرون از کشور ما اتفاق افتاده است. (آندره ساخاروف در «کشور من و جهان» 1975).(27)
این نقل قول از آندره ساخاروف سرنوشت علم در شوروی تحت حاکمیت مارکسیسم ایدئولوژیک را ترسیم میکند، اما این بیان همین طور میتوانسته در مورد فقدان کشفیات علمی تحت حاکمیت اسلام سنتی تا زمان انقلاب علمی قرن هفدهم نوشته شود.
تفاوت مساله در این است که در طی دوران نخستین تاریخ اسلامی یک پذیرش التقاطی از تاثیرات فرهنگی از دیگر فرهنگها وجود داشت که شاید با تلاش عظیم ترجمه از یونان و دیگر زبانها به عربی در دوران حاکمیت عباسیان در بغداد قرن هشتم(29) و ترجمههای بعدی در قرطبه قرن دوازدهم از عربی به لاتین که متونی را که برنامههای درسی دانشگاههای قرون وسطای اروپا را تشکیل میداد، فراهم نمود، به بهترین وجه نشان داده شده است. اندیشمندان مسلمان نیز آن طور که ما دیدهایم پیشرفتهای چشمگیری در دانش ریاضیات، اخترشناسی، نور شناسی، پزشکی و توسعه ابزارهای علمی نظیر اسطرلاب داشتند. جان هاب گود، اسقف اعظم سابق یورک(30)، از اکبر احمد استاد دانشگاه کمبریج نقل میکند:
او (اکبر احمد) توضیح میدهد که چگونه بعد از دوران باشکوه سلطه فکری، زمانیکه اندیشمندان اسلامی فلسفه یونانی را برای اروپای قرون وسطی حفظ کرده بودند، اسلام عملاً میراث یونانی خود و همراه آن روح نقد و سنجشگری را رها کرد. او سپس میافزاید: این رهاسازی احتمالاً به توضیح مخالفت ریشهدار فرهنگی و فکری با اسلام در غرب «جایی که یونان باستان هنوز از اهمیت برخوردار است» کمک میکند.(31)
پرسشهای کلیدی
این بحث شماری از پرسشهای کلیدی را برای محققان و سیاستمدارن در غرب پیش میکشد. اول اینکه آیا روش ایدئولوژیکی باید در دانشگاههای غرب به رسمیت شناخته شود؟ دوم اینکه آیا سرمایه گذاری و ضمانت از منابعی که به طور ضمنی یا آشکار شرایطی را تحمیل میکنند که با اصول روش علمی سازگار نیستند باید پذیرفته شود؟
جدول شماره 1: روشهای علمی و ایدئولوژیکی- طرح مختصر نمونههای آرمانی
موارد مورد مقایسه |
روش علمی |
روش ایدئولوژیکی، اسلام سنتی و اسلامگرایی |
روش ایدئولوژیکی، مارکسیسم |
حقیقت |
معرفت منسجم قابل اتکا بر مبنای شواهد درباره انسان و جهان طبیعت و عالم هستی. |
کلام خداوند آن طور که به پیامبر خود وحی کرده و در قرآن آمده، همراه با گفتار و کردار پیامبر آن طور که در حدیث و سنت آمده است. |
نوشتههای مارکس و دیگر شخصیتهای بزرگ – لنین، استالین، مائو – قابل اطمینان و اصیل هستند و ترجمان نهایی آنها عبارت است از حزب کمونیست. |
معیار حقیقت |
انسجام منطقی و کاربرد همه شواهد مربوط در دسترس، دفاع و نقد علنی ادعاهای مربوط به دانش. معرفت همواره موقتی و غیر قطعی با توجه به استدلالها و شواهد جدید موضوع اصلاح و تجدید نظر هستند. |
مطابقت با کلام قرآن، حدیث و تحولات کلیدی تاریخ اسلام. معیار رسمی اعتبار و شواهد در صورتی که با اصول اسلامی در تعارض باشد اغلب به عنوان امور نامربوط نادیده انگاشته و رد میشود. |
نتایج باید با چهارچوب مارکسیست مطابق باشند. معیار رسمی اعتبار و شواهد اغلب صرفاًً به دلیل «وابسته بودن به یک ایدئولوژی رقیب» نادیده انگاشته یا رد میشود. |
دانش |
آن چیزی که از طریق کاربرد معیار فوق گسترش یافته و به گسترش خود ادامه میدهد. |
دانش به وحی محدود و نهایی از حقیقت توسط گروه محدود «علما» آن طور که در فوق تعریف شد. |
رویکردها نسبت به دانش و حقیقت بسته، دگماتیک و یکپارچه است و در نهایت توسط حزب کمونیست متمرکز تفسیر میشود. |
موضوعات عمده مورد مطالعه |
ریاضیات، علوم طبیعی، مهندسی، زبان، ادبیات، تاریخ، فلسفه هنر |
قرآن، حدیث، منابع اسلامی و تاریخ، زبان عربی به عنوان زبان قرآن. دیگر موضوعات از اهمیت ثانوی برخوردارند. |
مطالعه و بررسی مارکسیسم لنینیسم و آثار مارکس، لنین، استالین و مائو در درجه اول قرار دارند. تمام موضوعات دیگری که توسط ایدئولوژی مجاز و عمدتاً توسط آن معین میشوند. |
دانشمند |
کسی که از معیار علمی فوق الذکر استفاده میکند به آن احترام میگذارد و به نهادینه شدن آن کمک میکند و توسط همقطاران خود به عنوان متخصص در یک موضوع علمی شناخته میشود. |
کسی که در مورد قرآن، حدیث و زبان عربی و دیگر منابع اسلامی صاحب نظر باشد. |
این مفهوم وجود ندارد. نزدیکترین معادل عبارت است از متخصص در نوشتههای مارکس و لنین و مفسران آنها که توسط حزب، معتبر شناخته میشود. |
مرجعیت |
به جامعه علمی متشکل از دانشمندان و محققان آن طور که در فوق مشخص شد، واگذار شده است. |
به «علمایی» که در وحی نهایی حقیقت و تفسیر آن طور که در بالا آمد متخصص هستند، واگذار شده است. |
به حزب کمونیست واگذار شده، کسانی که نگهبانان و مفسران ایدئولوژی به شمار میآیند. |
آزادی علمی |
آزادی علمی هم برای افراد و هم نهادهایی که آن را فراهم کردهاند ارزشمند است، به مرجعیت علمی کسانی که تصدیق و کمک میکنند به نهادینه شدن معیار اساسی اعتبار دانش احترام میگذارند. |
ایدئولوژی اسلام سنتی و اسلامگرا قائل به یک تعامل مستقیم، نزدیک و مستمر بین مذهب/سیاست و تمام کنشهای علمی و آموزشی است. نتیجه اینکه مفهوم آزادی علمی تقریباً ناشناخته میماند. |
ایدئولوژی مارکسیت-لنینیست مستلزم کنترل ایدئولوژیکی شدید بر نهادهای علمی، افراد محقق و تمام فعالیتهای علمی و آموزشی است. امکان دفاع علنی از این ایده که پژوهش علمی و سیاست باید از هم جدا باشند وجود ندارد. |
آموزش |
حفظ و توسعه دانش و انتقال آن به نسل آینده، پرورش توانمندیهای تحلیل انتقادی و ارزشهای اخلاقی و مذهبی، و ارائه یک زنجیره وسیعی از ایدهها تا اینکه افراد بتوانند تصمیمگیری کنند. هدف و نتیجه عبارت است از پرورش افرادی مستقل که بتوانند برای خودشان فکر کنند و از عهده کارهای خود برآیند. |
آموزش اساساً شامل یادگیری قرائت قرآن و روخوانی قرآن، خواندن و تفسیر حدیث و سنت و دیگر منابع اسلامی و مطالعه زبان عربی است. «علما» حق معنوی خود میدانند که تجربههای آموزشی افراد را جز به جز تعیین کنند. هدف عبارت است از پرورش مسلمانان پارسا و مومن. نتیجه عبارت است از انکار کامل پژوهش فردی انتقادی آزاد. |
آموزش تحت سلطه ایدئولوژی مارکسیستی- لنینیستی قرار دارد. برنامه تحصیلی و کتابها تماماً به طور اساسی کنترل میشوند و حاوی عناصر ایدئولوژیکی قهری سفت و سخت هستند. دولت و حزب حق معنوی و وظیفه خود میداند که تجربههای آموزشی افراد را جز به جزء تعیین کند. هدف عبارت است از پرورش کمونیستهای خوب. نتیجه عبارت است از انکار کامل پژوهش فردی انتقادی آزاد. |
ادامه دارد ...
سید مهدی میرمیران