عدالت از نظر امام خمینی و آیت الله خامنه ای ؟
یکم– عدالت از منظر امام خمینی (ره) :
امام خمینی نسبت به عدالت، قسط و عدل با دیدی گسترده و همه جانبه نگریسته و آن را از زوایای گوناگون مورد توجه قرار داده است. بررسی آثار مکتوب و سخنان و پیامهای امام خمینی بیانگر این است که آن بزرگوار در بیان و تعریف عدالت، قسط و عدل به ارائه چند مفهوم از آن پرداخته است. در اینجا صرفاً برخی از این مفاهیم به اختصار بیان می شود:
1ـ عدل و قسط نقطه مقابل جور و ستم
امام خمینی در مقصد پنجم از کتاب شریف شرح حدیث جنود عقل و جهل به این بیان می پردازد که عدل ضد جور است:
در بیان عدل و ضد آن است که (جور) است.
2ـ عدالت به معنای حد وسط بین افراط و تفریط در امور:
در این بیان امام عدالت را چونان ارسطو و به پیروی از وی رعایت و حد وسط در امور و افعال می داند و لذا آن را چونان سیری مستقیم و معتدل ترسیم می کنند:
بدان که عدالت عبارت است از حد وسط بین افراط و تفریط.
و عدالت است که خط مستقیم و سیر معتدل است.
3ـ عدالت به مفهوم تعدیل قوای نفس انسانی:
و عدالت عبارت است از تعدیل قوه عملیه و تهذیب آن... و عدالت را اطلاق دیگری است و آن عبارت است از تعدیل جمیع قوای باطنیه و ظاهریه و روحیه و نفسیه.
4ـ عدالت به مثابه والاترین فضایل بشری: و آن از امهات فضایل اخلاقیه است، بلکه عدالت مطلقه، تمام فضایل باطنیه و ظاهریه و روحیه و قلبیه و نفسیه و جسمیه است.
5ـ عدالت به مفهوم فقهی (ملکه ای راسخ در وجود انسان)
العدالة عبارة عن ملکة راسخیة باعثة علی ملازمة التقوی من ترک المحرمات و فعل الواجبات.
(منبع : محمد حسین جمشیدی ، حضور ، تابستان 1380، شماره 36، ص108 )
دوم– عدالت از منظر مقام معظم رهبری :
به منظور آشنایی با مفهوم عدالت از منظر مقام معظم رهبری توجه شما را به بخش هایی از مقاله ای که در همین زمینه به رشته تحریر در آمده است جلب می نماییم :
یکی از مفاهیم کلیدی در فلسفه سیاسی، مفهوم عدالت می باشد که در رابطه با آن بحث های مختلفی صورت گرفته است. در این نوشتار به بررسی این مفهوم در دیدگاه مقام معظم رهبری پرداخته می شود که زوایای مختلف آن در سخنان ایشان مورد بررسی قرار می گیرد. ایشان درباره عدالت می فرمایند:” تکیه برعدالت،اساسی ترین و محوری ترین اصل یک حرکت الهی است؛ ادامه ی کار همه انبیا و مصلحان بزرگ تاریخ است. البته عدالت، دشمنانی دارد.همه کسانی که نانشان دربی عدالتی است، با عدالت دشمن اند. همه کسانی که با قلدری وزورگویی چه درصحنه ی ملی، چه درصحنه ی بین الملی تغذیه می شوند، باعدالت مخالفند.عدالت، شعار اصلی وهدف بزرگ انقلاب اسلامی ونظام جمهوری اسلامی بوده وهست. بعضی می خواهند با عنوان تندروی، عدالت را متهم ومحکوم کنند. عدالت، تندروی نیست؛ حق گرایی است؛ توجه به حقوق آحاد مردم است؛ جلوگیری ازویژه خواری است؛ جلوگیری از تجاوز وتعدی به حقوق مظلومان است. دریک کشور، کسان زیادی پیدا می شوند که اگر دستگاه مسئوول قانونی به مدد آنها نشتابد، در امواج درگیری های گوناگون لگد مال می شوند. وظیفه ی دولت عدالت مدار، توجه ویژه به قشر محرومین است. عدالت را نباید تندروی ومخالفت با شیوه های علمی دانست. با استفاده از همه ی شیوه های عالمانه وبا تدبیر می توان عدالت را در جامعه مستقر کرد.” (مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری دکتر محمود احمدی نژاد 84/5/12)
مقام معظم رهبری، عدالت را درهم تنیده با دو مفهوم کلیدی دیگر دانسته و شرط تحقق عدالت را در پیوند آنها با یک دیگر می داند:” من می خواهم این نکته را عرض کنم که اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقی خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر به شدت درهم تنیده است؛ یکی مفهوم عقلانیت است؛ دیگر معنویت. اگر عدالت ازعقلانیت ومعنویت جداشد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلا عدالت نخواهد بود. عقلانیت به خاطر این است که اگر عقل وخرد درتشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی واشتباه دچار می شود؛ خیال می کند چیزهایی عدالت است، درحالی که نیست؛ وچیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمی بیند.
بنابراین عقلانیت ومحابسه، یکی ازشرایط لازم رسیدن به عدالت است. تا می گوییم محاسبه وعقلانیت، عده یی می گویند مواظب باشید، دست ازپاخطا نکنید، عقل را رعایت کنید؛ مبادا یک حرف آن چنانی بزنید که دردنیا آن طوری بشود؛ مبادا یک کارآن چنانی بکنید که دنیا صف آرایی کند.این ها عقلانیت محافظه کارانه است؛ من به این اصلا اعتقاد ندارم. بنابراین اگر بخواهید عدالت رابدرستی اجرا کنید، احتیاج دارید به محاسبه ی عقلانی وبه کار گرفتن خرد وعلم در بخشهای مختلف، تا بفهمید چه چیزی می تواند عدالت را برقرار کند واعتدالی را که ما بنای زمین و زمان رابراساس آن اعتدال خدادادی می دانیم ومظهرش در زندگی ماعدالت اجتماعی است،تامین کند.
عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید شما برای خدا واجر الهی دنبال عدالت باشید؛ دراین صورت می توانید با دشمنان عدالت مواجهه ومقابله کنید. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک بعدی است. بنابراین معنویت وعدالت درهم تنیده است.
این که ما بگوییم عدالت رامطرح نکنید، تولید ثروت رامطرح کنید؛ بهانه راهم این بیاوریم که بعد ازتولید ثروت سراغ عدالت می رویم، این نمی شود. عدالت یعنی امکاناتی که درکشور هست، عادلانه وعاقلانه تقسیم کنیم نه عادلانه بی حساب وکتاب وسعی کنیم همین امکانات رابیشتر کنیم تابه همه بیشتر برسد؛ نه این که به قشر خاص و به دسته خاصی بیش تر برسد. این وظیفه ازوظایف دولت اسلامی بود که شما شعارش دادید؛خیلی هم خوب کردید؛ دنبالش هم باشید؛ متعهد به این هم باشید؛ واین اساس کار شما ست.
عدالت را واقعا محور همه برنامه ریزی های خودتان قرار دهید وببینید دربخشهای مختلف چگونه می شود آن را تامین کرد. دراین زمینه، به خصوص سازمان مدیریت وبرنامه ریزی بقش خیلی زیادی دارد و بعد هم بخشهای مالی واقتصادی دولت وبخش خدماتی ودیگر بخش ها.” (دیدار با رئیس جمهور و هیئت وزیران 84/6/8)
ایشان، اولین انتظار ملت از مسئولین را ملاحظه عدالت می دانند و می فرمایند:” دولت مردان وظائف سنگینی دارند که باید انجام دهند. ملت حق دارد اولین چیزی را که از مسئولان انتظار دارد و توقع میرود، ملاحظه ی عدالت باشد.برای تآمین عدالت که بسیارهم دشوار است، باید همه کار کنند؛ همه تلاش کنند. من اول سال گفتم: مسئله اقتصادی یک مسئله ی مهم کشور است. مسئله ی جنگ روانی دشمن یک مسئله مهم دیگر است. مسئله پیشرفت علمی هم مسئله سومی است که برای ملت ما مهم است. ” (مراسم هجدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) 86/3/14)
مقام معظم رهبری، پای بندی به عدالت و عدالت محور بودن را مهم دانسته و می فرمایند:” نباید ارزش عدالت به عنوان یک ارزش درجه ی دو کم کم در مقابل ارزشهای دیگر به فراموشی سپرده شود؛ در نظام ما این خطروجودداشته است. ارزشهای دیگر هم خیلی مهم است؛ مثلا ارزش پیشرفت و توسعه، ارزش سازندگی، ارزش آزادی ومردم سالاری. مطرح کردن ارزش عدالت مطلقا به معنای نفی این ها نیست؛ اما وقتی ما این ارزش ها را عمده می کنیم ومساله ی عدالت و نفی تبعیض وتوجه به نیازها ی طبقات محروم در جامعه کمرنگ می شود، خطر بزرگی است؛ اما با عدالت محور بودن یک دولت، این خطرازبین می رود یا ضعیف می شود.” (دیدار با رئیس جمهور و هیئت وزیران 84/6/8)
سپس ایشان عدالت را فلسفه وجودی مسئولین دانسته و می فرمایند:” فلسفه ی وجودی ما، عدالت است. رشد اقتصادی باید هم پای عدالت پیش برود؛ برنامه ریزی کنند و راهش راه پیدا کنند. حالا عدالت چیست؟ البته ممکن است در معنا کردن عدالت، افرادی، کسانی یا گروه هایی اختلاف نظر داشته باشند؛ اما یک قدر مسلم هایی وجود دارد: کم کردن فاصله ها، دادن فرصت های برابر، تشویق درستکار ومهارمتجاوزان به ثروت ملی، عدالت را دربدنه حاکمیتی رایج کردن عزل ونصب ها، قضاوت ها، اظهارنظرها مناطق دوردست کشور ومناطق فقیر را مثل مرکز کشور زیر نظرآوردن، منابع مالی کشوررابه همه رساندن، همه را صاحب و مالک این منابع دانستن، ازقدر مسلم ها ومورد اتفاق های عدالت است که باید انجام بگیرد. بنابراین، عدالت یک اصل است و نیازمند قاطعیت عدالت، با تعارف درست نمی شود؛ اولا قاطعیت می خواهد، ثانیا ارتباط با مردم میخواهد، ثالثا ساده زیستی ومردمی بودن لازم دارد و بالاتراز همه، خودسازی وتهذیب می خواهد؛ این هم جزو پیش شرط ها و پیش نیاز ها ی اجرای عدالت است. اول، باید خودمان را درست کنیم و یک دستی به سروصورت خودمان بکشیم، تا بتوانیم عدالت راجرا کنیم؛ وظیفه ی من وشما اینهاست. واقعا باید با ویژه خواران و فساد مبارزه کنیم.” (دیدار با مسئولین و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی 85/3/29)
آن گاه ایشان در تبیین یکی بودن دین و دولت، هدف انبیا را استقرار عدالت دانسته و به تشریح قسط می پردازند:” قسط چیست؟ قسط یعنی استقرار عدالت اجتماعی در جامعه. چه کسی میتواند این کار را انجام دهد؟ تشکیل یک جامعه ی همراه باعدالت وقسط، یک کار سیاسی است.
(منبع : سیدجواد میر خلیلی ، روزنامه رسالت ، به نقل از سایت آفتاب )
سوم– آزادی از منظر امام خمینی ره :
در اندیشه کلامی و سیاسی امام خمینی آزادی به دو معنا به کار رفته است:
آزادی فلسفی یا توصیفی. به بیان دیگر, اختیار(Free-Will) و آزادی حقوقی یا تجویزی (omFreed) آزادی فلسفی در نظر امام, مبتنی بر تحلیلی است که ایشان در کتاب طلب و اراده درباره ماهیت انسان مطرح نموده اند
آزادی فلسفی
مهم ترین موضوعی که در تحلیل ماهیت انسان در بین متکلمین اسلامی رواج دارد مجبور بودن یا مختار بودن آدمی است. دیدگاه امام در این باره, همان تفسیر معروف امامیه از جمله مشهور (بل الامر بین الامرین) است که در آن انسان در جایگاهی بین جبر و اختیار قرار دارد.
در واقع ایشان نظر اشاعره مبنی بر مجبور بودن آدمی را (پایمال کننده حق آفریدگان) و نظر معتزله مبنی بر تفویض را ( شرک به خدا) می داند.
در تمام هستی و دار تحقق, فاعل مستقلی به جز خدا نیست و دیگر موجودات همان گونه که در اصل وجود مستقل نیستند بلکه ربطِ محض اند و وجودشان عین فقر و تعلق است و ربط و احتیاج صرفند, صفات و آثار و افعالشان نیز استقلالی نیست.
صفاتی دارند و دارای آثاری هستند و کارهایی انجام می دهند ولی در هیچ یک از این ها استقلال ندارد… آیه مبارکه: (وما تشاؤون الا ان یشاء الله…) می فرماید شما نخواهید خواست مگر آن که خدا بخواهد که در عین حالی که مشیت را برای خلق اثبات می فرماید وابستگی آن را به مشیت الهی بیان می کند, نه این که بخواهد بگوید که دو چیز دارای تأثیر باشند: مشیت خلق و مشیت خالق و یا این که به طور اشتراک مؤثر باشند, بلکه به گونه ای است که مشیت انسان ممکن ظهور مشیت خدا و عین ربط و تعلق به مشیت خداست.
آزادی حقوقی یا تجویزی
در حالی که آزادی فلسفی به بحث از وجود اراده و اختیار در نهاد آدمی مربوط می شود و بحث درباره (وجود و عدم) است; آزادی حقوقی به تجویز آزاد گذاشتن انسان در تصمیم گیری و کنش می پردازد و بحثی درباره (باید و نباید) است.پیش از آن که به بررسی دیدگاه امام خمینی درباره آزادی تجویزی بپردازیم بیان دو نکته ضرورت دارد:
اول این که ابهام و تنوع تعاریف آزادی که به قول (آیزایا برلین) به دویست تعریف می رسد(11)می تواند دیدگاه های اشخاص را با ابهام مواجه سازند.
دوم این که حضرت امام درباره این نوع از آزادی, بحث منسجم و یک دستی ارائه ننموده است. از این رو نباید از ایشان, توقع ارائه تعریفی جامع و مانع داشت.
با این همه با عنایت به سؤال های خبرنگاران خارجی به ویژه سؤال های اوریانا فالاچی, خبرنگار معروف ایتالیایی, می توانیم تعریف امام از آزادی را نقل کنیم.
امام خمینی در پاسخ نامبرده که از ایشان خواستار ارائه یک تعریف ساده ازآزادی می شود می فرماید:
آزادی یک مسئله ای نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیده شان آزاد است, کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید, کسی الزام به شما نمی کند که حتماً باید این راه را بروید کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی, کسی الزامتان نمی کند که در کجا مسکن داشته باشی یا در آن جا چه شغلی را انتخاب کنی. آزادی یک چیز واضحی است.
این تعریف با تعریف روسو از آزادی که (آزادی را حکومت برخود می داند.) نزدیک است. تعریف جان لاک نیز شبیه به تعریف فوق است, وی آزادی را قدرتی می داند که انسان برای انجام دادن یا احتراز از عملی خاص از آن برخوردار است, به نظر می رسد تعریف فوق تنها به تبیین معنای لغوی آزادی پرداخته است و از قیود آزادی سیاسی و اجتماعی ذکری به میان نیاورده است.
در حقیقت تعریف ساده فوق, همان تعریفی است که حضرت امام در آزادی فلسفی (ان شاء فعل و ان شاء ترک) ارائه نمود. لکن با توجه به این که ایشان در مصاحبه های دیگری, تعریف فوق را تکمیل و قیود و حدود سیاسی و اجتماعی متنوعی برای آن مطرح کرده است, هم چون کانت که معتقد بود (آزادی, استقلال از هر چیز است سوای قانون اخلاق) و یا ارسطو که می گفت: (آزادی یعنی قبول قوانین دولت های مختلفی که به تناوب حکومت می کنند.) آزادی را به حوزه ای از عدم مداخله ها گسترش می دهد که دو مرز دارد:
اول: عدم اخلال به مبانی دینی
دوم: عدم اخلال به دولت و نهادهای مدنی.
معنای آزادی این نیست که کسی بخواهد توطئه کند یا حرف هایی را بزند که شکست ملت است, شکست نهضت است. این آزادی نیست. در چارچوب این نهضت انقلاب اسلامی همه مردم آزاد هستند. کسانی که حرف دارند حرف هایشان را می زنند حتی هر فرقه ای هم که باشند. اما اگر بخواهند توطئه کنند و بخواهند اسلام را بشکنند, بخواهند نهادهایی را که الآن مشغول فعالیت اسلامی هستند این ها را بشکنند همچو چیزی نمی شود.
بدیهی است که تعریف اخیر امام از آزادی قابل توسعه و تضییق است. در واقع مفاهیمی هم چون توطئه, شکست نهضت و نهادهای مدنی, تفسیرها و قرائت های مختلفی به خود می گیرند که باید با جست وجو در سیره عملی و بیانات تفصیلی ایشان, به دیدگاه امام خمینی نزدیک گردید.
(منبع : مقاله آزادى در اندیشه امام خمینى(ره) نویسنده:عبد الوهاب فراتى به نقل از دانشنامه رشد )
چهارم – آزادی از منظر مقام معظم رهبری :
هر چند بررسی کامل تمامی ابعاد این موضوع ، از شناخت مفهومی گرفته تا انواع ، حدود و ضوابط و غیره آن نیازمند تحقیقی کامل و گسترده در بیانات و دیدگاههای ایشان است اما در ادامه جهت آشنایی شما ، قسمتی از مقاله « آزادی بیان ، علیرضا محمدی ، سایت پرسمان » که به برخی ابعاد این موضوع پرداخته ارائه می گردد :
از دیدگاه مقام معظم رهبری « آزادی » یکی از اهداف و دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی است ؛ « آزادى فکر و بیان هم یکى از ارزشهاى انقلاب بود. مردم مىخواستند آزادانه فکر کنند. آن روز، آزادى فکر، آزادى بیان و آزادى تصمیمگیرى هم نبود. مردم این را نمىخواستند؛ مىخواستند این آزادیها باشد.»[1] «آزادى باید به شکل منطقى و صحیح در جامعه تأمین شود؛ همان آزادىیى که انقلاب اسلامى و نظام اسلامى پرچمش را در دنیاى اسلام بلند کرد؛ نه آزادى به شکل افراطى، تقلیدى و مندرآوردى... ما به آزادى معتقدیم. اعتقاد ما به آزادى و تأمین حقوق شهروندى در مسائل اجتماعى هم، ریشهدار و داراى مبناى دینى است.»[2] مقام معظم رهبرى در زمینه مرزهاى آزادى می فرماید: «در اسلام مرزهاى اخلاقى وجود دارد . در اسلام آزادى علاوه بر آن حدود مادى مرزهاى معنوى هم دارد . البته بله کسى که علیه منافع کشور و علیه سود کشور اقدامى بکند آزادىاش محدود مىشود این منطقى است اما مرزهاى معنوى هم دارد . اگر کسى عقیده گمراهى دارد، عیبى ندارد، وقتى مىگوییم عیبى ندارد یعنى پیش خدا و پیش انسانهاى مؤمن عیب دارد لیکن حکومت هیچ وظیفهاى در قبال او ندارد در جامعه مسلمان، یهودى و مسیحى و بقیه ادیان گوناگون هستند الآن در کشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم بودند هیچ مانعى ندارد، اما اگر قرار باشد آن کسى که عقیده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادى که قدرت دفاع ندارند بیفتد و بخواهد آنها را هم گمراه کند این براى آدم یک مرز است این جا آزادى محدود مىشود . از نظر اسلام اینگونه استیا مثلا بخواهند اشاعه فساد کنند، بخواهند فساد سیاسى و فساد جنسى و فساد فکرى به وجود بیاورند یا همین فیلسوف نماهایى که در گوشه و کنار هستند بخواهند درباره اینکه تحصیلات عالیه براى جوانان خوب نیست مقاله بنویسند بنا کنند عیوبش را ذکر کردن البته به احتمال قوى درصدى نود اثر نخواهد کرد اما ممکن است درصدى ده جوان تنبل اثر بکند نمىشود اجازه داد کسانى بنشینند با وسوسه و دروغ انسانها را از تحصیل باز دارند . آزادى دروغگویى نیست، آزادى شایعه پراکنى نیست . آزادى ارجاف نیست .»[3] در اسلام مبانى و ارزشهاى مسلم و ثابتى وجود دارد که ساختار آزادى را مشخص مىکند . به تعبیر مقام معظم رهبرى : «همین آزادى اجتماعى که این قدر در اسلام ارزش دارد، اگر در خدمت ضایع کردن فراوردههاى ارزشمند معنوى یا مادى یک ملتبه کار گرفته بشود، مضر است . . . ارزشها و حقایق ثابت مسلم این آزادى را محدود مىکند .»[4]
رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه می فرمایند : «...آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان « هرج و مرج » و « دیکتاتوری » را شناسائی و تثبیت کنند ، دوران جدید آغاز شده است . آری ، نباید از « آزادی » ترسید و از « مناظره » گریخت و « نقد و انتقاد » را به کالای قاچاق و یا امری تش ریفاتی ، تبدیل کرد چنانچه نباید بجای مناظره ، به « جدال و مرا » ، گرفتار آمد و بجای آزادی ، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم « آزادی» ، سهم « اخلاق » و سهم « منطق » ، همه یکجا و در کنار یکدیگر ادا شود ، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش « تولید نرم افزار علمی و دینی » در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است . بی شک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توام با رعایت « ادب استفاده از آزادی » ، یک مطالبه اسلامی است و « آزاد ی تفکر ، قلم و بیان » نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است .و من عمیقا متاسفم که برخی میان مرداب « سکوت و جمود » با گرداب « هرزه گوئی و کفرگوئی » طریق سومی نمی شناسند و گمان می کنند که برای پرهیز از هر یک از این دو ، باید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم « فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود » و هم « فرهنگ آزادی بی مهار و خودخواهانه غربی » را نقد و اصلاح کند و فضائی بسازد که که در آن ، « آزادی بیان » ، مقید به « منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران » و نه به هیچ چی ز دیگری ، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف ، سکه رائج شود تا همه اندیشه ها درهمه حوزه ها فعال و برانگیخته گردند و « زاد و ولد فرهنگی » که به تعبیر روایات پیامبر اکرم (ص ) و اهلبیت ایشان (علیهم السلام ) ، محصول « تضارب آرا و عقول » است ، عادت ثانوی نخبگان و اندیشه وران گردد. بویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدنهای دیگر ، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه ، ناممکن است . اما متاسفانه گروهی بدنبال سیاست زدگی و گروهی بدنبال سیاست زدائی ، دائما تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گرداب وار ، می خواهند تا در این بلبشو ، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون ، بتوانند تاثیرگذار و جریان سازی باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت مل ی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیری های غلط و منحط قبیله ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس ، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان ، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی ، خسته و فراموش شوند. در چنین فضائی ، جام عه به جلو نخواهد رفت و دعوی ها ، تکراری و ثابت و سطحی و نازل می گردد ، هیچ فکری تولید و حرف تازه ای گفته نمی شود ، عده ای مدام خود را تکرار می کنند و عده ای دیگر تنها غرب را ترجمه می کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند ، دچار انفعال و عقبگرد می شوند. چنانچه در نامه خود توجه کرده اید ، برای بیدار کردن عقل جمعی ، چاره ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتگوی آزاد با « حمایت حکومت اسلامی » و « هدایت علما و صاحبنظران » ، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه ، تمدن سازی و جامعه پردازی ، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماری ها و هتاکی ها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه ، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام ، حمایت و نهادینه شود.»[5]
از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، وجود اختلاف نظر و سلیقه در جامعه امری کاملاً طبیعی و مایه پیشرفت کشور است و طرح مطالبی که مخالف نظر مشهور باشد، اشکال ندارد، «به شرط آنکه نحوة مطرح کردن و پرداختن به آن علمی باشد». به نظر ایشان، بررسی همه مسائل از جمله مسائل سیاسی در فضای «آرام و با دید علمی»، امری کاملاً ضروری است. «ضدیت با نظم و جهتگیری آنارشیستی، شایسته محیطهای دانشگاهی نیست و صددرصد مخالف لوازم و ضروریات محیطهای علمی است».[6]. حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین لزوم خودداری از طرح کشمکش های فکری در عرصه های عمومی می فرمایند: « اختلافات فکری ایرادی ندارد و بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم اما اگر حرفها و مسائلی که محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصی و کارشناسی است بصورت اغواگرانه در محافل عمومی مطرح شود، نمی توان این کار را آزادی بیان نامید.»[7]
لازم به ذکر است کتابی تحت عنوان « حقوق بشرو آزادی ، تالیف آیت الله خامنه ای » منتشر گردیده است .
[1] - بیانات مقام معظم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران، 23/2/1379 .
[2] - بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام ، 15/5/1382 .
[3] - بیانات مقام معظم رهبرى در جمع دانش آموختگان دانشگاه تربیت مدرس کیهان 14/6/77 .
[4] - بیانات مقام معظم رهبرى در جمع دانش آموختگان دانشگاه تربیت مدرس کیهان 14/6/77 .
[5] - پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه ، 16 / 11 / 1381.
[6] - ر.ک: روزنامه کیهان، 9/9/81، ص 2 .
[7] - دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام با رهبر معظم انقلاب اسلامی ، 8/8/1384