داروینیسم اجتماعی که در اواخر عهد ویکتوریا در انگلستان، آمریکا و دیگر نقاط شهرت یافت، باوری است بر این مبنا که قویترین یا اصلحترین باید باقی بماند و در جامعه رشد و نمو کند، درحالیکه ضعیف و یا نامناسب باید رها شود تا از بین برود.[1] منشا این عقیده از فیلسوف انگلیسی هربرت اسپنسر است، و چیزی در این مورد در نوشتههای خود داروین وجود ندارد.[2]
پشتیبانان داروینیسم اجتماعی در قرن بیستم به دنبال بهنژادی بودند. برخی مخالفان تکامل بر این باورند که داروینیسم اجتماعی دنباله منطقی نظریه تکامل است، ولی زیستشناسان و تاریخنگاران بر این باورند که این انحراف از ایدههای داروین است.[3] درحالیکه اغلب محققان به ارتباط تاریخی میان نظریه داروین و برخی انواع داروینیسم اجتماعی اذعان دارند، آنها معتقدند که داروینیسم اجتماعی لزوماً حاصل اصول تکامل زیستی نیست.[4] و استفاده از تکامل زیستی برای توجیه سیاست نابرابری یک مغالطه طبیعتگرایانه است.
میرمیران