ویتک


ویتک.


ویتک در تمرینات نظامی هم شرکت کرده و با همرزمانش کشتی میگرفت.


ویتک در حال حمل توپ برای توپخانه. نشانی که بر روی خودروهای گروهان 22 پشتیبان توپخانه ارتش لهستان نقش بسته بود.
وُیتک (به لهستانی: Wojtek) یک خرس قهوهای ایرانی بود که در ارتش لهستان به خدمت مشغول گردید و در نبرد مونت کازینو شرکت نمود. وی در سال 1942 میلادی توسط پسر بچهای در نزدیکی همدان در ایران پیدا شد و در ازای تنها 2 قوطی کنسرو گوشت به سربازان لهستانی که در اطراف شهر مستقر شده بودند فروخته شد . وی مورد توجه سربازان قرار گرفت و پس از مدتی به عنوان سمبل خوشیمنی در کلیه واحدهای مستقر در آن حوالی شناخته شد و بهمین روی ویتک بطور رسمی به عضویت گروهان 22 پشتیبانی توپخانه ارتش لهستان درآمد. ویتک بهمراه ارتش به عراق، سوریه، فلسطین، و جنوب ایتالیا رهسپار شد.
نام ویتک از زبان اسلاوی باستان گرفته شده و به معنای «کسی که جنگ را دوست دارد» یا «جنگجوی خندان» است. غذای ویتک میوه، عسل، شربت و مارمالاد بود و جایزه او آبجو بود که نوشیدنی مورد علاقه وی بشمار میآمد. او همچنین سیگار کشیدن و خوردن سیگار را هم دوست داشت. از آنجا که ویتک سرباز رسمی ارتش لهستان بود در چادر بهمراه سربازان میخوابید و یا در جعبه چوبی مخصوصی که مختص به وی بود. جابجایی او نیز بوسیله کامیونهای بارکش انجام میگرفت. او در نبرد مونت کازینو با حمل جعبههای مهمات به کمک همرزمانش میپرداخت و گفته میشود که هیچگاه سبب افتادن جعبهای نگردید. فرماندهی ارتش بهدنبال اطلاع از محبوبیت ویتک، تصویر خرسی که حامل یک گلوله توپ جنگی بود را به عنوان نماد گروهان 22 توپخانه ارتش لهستان برگزید.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، تعدادی از سربازان این واحد و ویتک به اسکاتلند منتقل شده و در روستای هوتون مستقر شدند. خیلی زود ویتک نظر مردم محلی و مطبوعات را بخود جلب نمود. پس از ترک خاک اسکاتلند توسط سربازان لهستانی، ویتک در 15 نوامبر 1947 به باغ وحش ادینبرا سپرده شد. او باقی عمر خود را آنجا گذراند جایی که روزنامه نگاران و همرزمانش که گاهی برای او سیگار پرتاب میکردند، به ملاقات وی میآمدند. ویتک در دسامبر 1963 درگذشت در حالیکه 250 کیلوگرم وزن و 180 سانتیمتر قد داشت.
توجه مطبوعات به وی بر محبوبیت او افزود و وی چندین بار مهمان بیبیسی شد. از میان نشانهای گرامیداشت وی، میتوان به لوح نشان او در موزه سلطنتی جنگ و موزه جنگ کاناداییان در اتاوا اشاره نمود. گفته میشود که پرنس چارلز در هنگام بازدید از موزه سلطتنی به همراه دو پسرش، از راهنما خواستهاست که داستان ویتک را بازگو نکند چرا که هر سه آنها او را میشناسند.
سید مهدی میرمیران