فعالیتهاى اجتماعى علامه
الف) سازندگى در حوزه علمیه قم: زمانى که علامه( ره) به قم مشرف گردید، تمام حوزههاى علمیه و مخصوصا حوزه علمیه قم، در شرایط نامساعدى به سر مىبرد که ناشى از فشارهاى حکومت استبداد و مشکلات درونى حوزه و هجوم روشنفکرى بود. بسیارى از طلبههاى مستعد، سرگردان و بىتاب، به دنبال کسى مىگشتند که عطش علمجویى آنها را از سرچشمه زلال علوم خود فرو نشاند و سیرابشان گرداند و دسترسى نداشتن به چنین کسى، باعث شده بود که عدهاى از آنها اندیشه ترک حوزه را در سر بپرورانند و در نزد این و آن بر زبان برانند. با حضور علامه( ره) در قم، افراد مذکور، گمشده خود را یافتند و پروانهصفت بر گرد شمع وجود وى گرد آمدند و به نیروى عظیمى مبدل شدند که از جهات مختلف علمى، سیاسى و ... براى جامعه آثار ارزشمندى در پى داشت.
ب) مبارزه با رژیم استبداد در راه ایجاد حکومت اسلامى: شاید در ابتدا، نسبت این مسئله به علامه( ره)، عجیب به نظر برسد، زیرا آنچه در ذهن اغلب افراد جاى دارد این است که او تنها مرد علم و زهد و سیر و سلوک بوده است، ولى وقتى به عملکرد وى در طول دوران حضور در قم نظر بیفکنیم، این مسئله که او بهنحو بنیادى در مبارزه با رژیم و ایجاد حکومت اسلامى نقش مؤثرى داشته است، خود را نمایان مىسازد؛ چه، بسیارى از شاگردان مکتب علمى او، از ارکان انقلاب اسلامى محسوب مىشوند که بعضى از آنها با خونشان نهال انقلاب را آبیارى کردهاند. این مسئله، امرى اتفاقى نیست، بلکه همانطور که بسیارى از شاگردان ایشان اظهار مىدارند نوع تفکرى که علامه( ره) در آنها ایجاد مىکرد، بهطور اصولى با نهادهاى رژیم استبداد سلطنتى ناسازگار بود. تربیت چنین شاگردانى، بهمنزله تربیت سربازانى فداکار براى مبارزه علیه رژیم سلطنتى محسوب مىشد که با اسلحه علم و نظام اعتقادى منسجم که حاصل حضور در محضر علامه بود، بنیانهاى پوسیده رژیم را هدف قرار مىدادند.
علامه، علاوه بر تربیت شاگردان، با قلم خویش نیز به تقویت بعد عقیدتى انقلاب همت گماشت، چنانکه در جلد دوم تفسیر« المیزان»، در تفسیر آیه«یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا»،در ده بخش، عناصر سازنده حکومت اسلامى و شیوه عملکرد آن را بیان کرده است که تا آن زمان چنین بحث متقنى در کتاب دیگرى دیده نمىشود؛ علاوه بر این، رساله مستقلى نیز به فارسى در باره حکومت اسلامى و ابعاد و جوانب آن نگاشت که در کتاب« مرجعیت و روحانیت» درج شده است.
مبارزه علامه با رژیم سلطنتى، در پىریزى بنیانهاى انقلاب خلاصه نمىشود، بلکه او را در صحنههاى مختلف، همچون سربازى فداکار حاضر مىبینیم؛ در سالهاى 1341 و 1342 ش که رژیم، براى پیشبرد هدفهاى خود به قانون اساسى دستبرد زد، امام خمینى( قدس سره)، براى فروزان ساختن آتش انقلاب، علما و مراجع را براى تبادل نظر به مشورت فراخواند؛ یکى از حاضران در این جلسه که امضاى او نیز در ذیل اعلامیه نوشته شده توسط امام خمینى( قدس سره) دیده مىشود، علامه طباطبائى بود. این اعلامیه که بسیار مستدل و متقن و حساب شده نوشته شده بود، افکار مسلمانان را علیه رژیم شاه تحریک نمود و ضربه کوبندهاى بر آن وارد آورد.
زمانى به علامه( ره) گفتند: شاه تصمیم دارد به او دکتراى فلسفه بدهد؛ او، از شنیدن این سخن برآشفت و اعلام کرد به هیچ عنوان از دستگاه ستم چنین چیزى را قبول نخواهد کرد. وقتى رئیس دانشکده الهیات، طى گفتوگویى به ایشان گفت: اگر از پذیرش این عنوان امتناع کنید، شاه، عصبانى مىشود و برایتان گرفتارى پیش مىآید؛ اینبار نیز ایشان، با صراحتى خاص، گفت: از شاه هیچگونه واهمهاى ندارم و حاضر به قبول دکترا نیستم.
به همان اندازه که وى از حاکمیت ستم نفرت داشت و بارها انزجار خود را از ظلم و مظاهر آن ابراز مىکرد، از پیروزى انقلاب، مشعوف و مبتهج گردید. او از اینکه امام خمینى( قدس سره)، رهبرى انقلاب را بر عهده داشت، مباهات مىکرد و همواره این برنامه را مایه سعادت و سیادت و عظمت اسلام و مسلمین مىدانست.
ج) پاسدارى از حریم تشیع: علامه طباطبائى( ره)، خویشتن را در راه حفظ و ترویج تشیع، وقف کرده بود و در این راه، هرگونه رنج و مشقتى را تحمل مىکرد. گذشته از کتابهاى مختلف در این زمینه( مخصوصا تفسیر« المیزان») که نوشتن آنها با مرارتهاى بسیار همراه بوده است، او هر موقعیتى را در این زمینه غنیمت مىشمرد و بدون هیچگونه چشمداشتى در این راه، قدم برمىداشت. پروفسور کربن که به منظور شناخت تشیع، سالى چند ماه به ایران مىآمد و به پژوهش و تحقیق در مورد شیعهشناسى مىپرداخت، توسط برخى از اساتید دانشگاه، از علامه خواست تا در اینباره به وى کمک کند و علامه که از فعالیتهاى علمى و برخى فضایل انسانى این محقق، باخبر بود، درخواست وى را اجابت نمود و با وجود ضعف مزاج و کهولت سن، هر دو هفته یک مرتبه، از قم با اتوبوس به تهران تشریف مىبرد و به پرسشهاى کربن پاسخ مىداد و معارف و حقایق گرانبهاى تشیع را در اختیار او و عدهاى از اساتید دانشگاه قرار مىداد و بدین وسیله، به معرفى صحیح تشیع به جهان غرب، توسط هانرى کربن همت نهاد.
د) دلسوزى براى مسلمانان: در سال 1348 ش، همزمان با جنگهاى شش روزه بین اسرائیل متجاوز و اعراب، مرحوم علامه، به همراه آیة الله حاج ابو الفضل موسوى زنجانى و استاد شهید مرتضى مطهرى، ضمن اظهار همدردى با مسلمانان مظلوم فلسطین، با انتشار بیانیهاى، از امت مسلمان دعوت کردند تا براى یارى برادران مسلمان و عرب خود کمکهاى لازم را جمعآورى کنند و براى این منظور، سه شماره حساب در بانکهاى تهران افتتاح نمودند.
ه) تلاش براى اتحاد مسلمانان: علامه طباطبائى، ریشه ضعف مسلمانان را تفرقه و تشتت آنها مىدانست و در جهت وحدت شیعه و سنى گامهایى برداشت. استاد، جوادى آملى، مىفرماید: اقداماتى که علامه، در ایجاد الفت و همآهنگى بین مذاهب اسلامى داشت فراوان است، چون یکى از مهمترین راهها براى همآهنگ کردن مذاهب، تفسیر قرآن است و قرآن، مورد پذیرش تمام مذاهب است. ایشان، در راه تفسیر قرآن کوشیدند و در پى این مقصد بودند که ملل اسلامى را بهعنوان امت واحده معرفى کنند و اختلافهایى را که به اصل، آسیب مىرساند برطرف کنند. علامه، در تفسیر خویش از سخنان معصومین( ع) استفاده مىکردند و آنها نیز مىکوشیدند مردم را از تفرقه و تشتت مذهبى که داراى آثار سوء است برحذر دارند. علامه، با تبیین معارف قرآن و تشریح سخنان اهل بیت مىکوشید امت اسلامى را در برابر بلوک شرق و غرب، امت واحد کند تا بتوانند در پرتو وحدت و استوارى و استقامت در قبال تمام واردات شرق و غرب بایستند.
آثار علمى
حاصل تتبعات و اندیشههاى علامه طباطبایى، در کتابهاى ایشان که برخى به عربى و بغضى به فارسى نوشته شده، بازتاب یافته است.
آثار عربى
1. الرسائل التوحیدیة( شامل هفت رساله با عنوانهاى رسالة فى التوحید، رسالة فى أسماء الله، رسالة فى أفعال الله، رسالة الوسائط، رسالة الانسان قبل الدنیا، رسالة الانسان فى الدنیا، رسالة الانسان بعد الدنیا)؛
2. رسالة الولایة؛
3. رسالة النبوة و الامامة؛
4. بدایة الحکمة؛
5. نهایة الحکمة؛
6. المیزان فى تفسیر القرآن؛
7. الاعجاز و التحدى؛
8. الشیعة، نص الحوار مع المستشرق کوربان؛
9. حاشیة الکفایة؛
10. تفسیر البیان فى الموافقة بین الحدیث و القرآن؛
11. على( ع) و الفلسفة الإلهیّة؛
12. حواشى بحار الانوار.
آثار فارسى
1. شیعه در اسلام؛
2. قرآن در اسلام؛
3. وحى یا شعور مرموز؛
4. اسلام و انسان معاصر؛
5. حکومت در اسلام؛
6. سنن النبى؛
7. اصول فلسفه و روش رئالیسم؛
8. على و فلسفه الهى؛
9. خلاصه تعالیم اسلام؛
10. رساله در حکومت اسلامى؛
11. اعجاز قرآن؛
12. رساله لب اللباب؛
13. تعالیم اسلام.
مباحثه با پروفسور کربن
یکی از اثرات ماندگار علامه، مباحثات وی با پروفسور کربن استاد دانشگاه و اسلامشناس غربی بود. مباحثه بین پروفسور کربن و علامه طباطبایی از سال 1336 هجری شمسی شروع شد و بیش از 20 سال ادامه پیدا کرد که نتایج این مباحثات به چهار زبان فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی منتشر شده است. روزی علامه در بین صحبتهایش به پروفسور گفت: « ... در اسلام هر وقت انسان حالی پیدا کند، میتواند خدا را بخواند. چون همه مکانها بدون استثناء محل عبادت است. اما در دین مسیح این طور نیست. عبادت حتما باید در وقت معینی (روز یکشنبه) و در مکان معینی (کلیسا) انجام شود؛ در غیر این صورت باطل است. او باید تا روز یکشنبه که کلیسا باز میشود صبر کند.» پروفسور کربن جواب داد: «بلی، این اشکال در دین مسیح وجود دارد.» علامه طباطبایی ادامه داد: « همچنین در دین مسیح خدا اسماء حسنا ندارد و جز الفاظ خدا، اله و اب نام دیگری ندارد.»
ویژگیهای شخصیتی علامه
علامه طباطبایی در طول زندگی پربرکت خود همواره پاسخگوی پرسشهای جوانان اطرافش بود.
آنچه در پی میآید پرسش یک جوان و پاسخ ایشان به وی است:
« محضر مبارک حضرت آیتالله العظمی جناب آقای طباطبایی، سلام علیکم و رحمتالله و برکاته.
جوانی هستم 22 ساله که تنها ممکن است شما باشید به این سوال من پاسخ گویید. در محیط و شرایطی زندگی میکنم که هوای نفس و آمال بر من تسلط فراوان دارند و مرا اسیر خود ساختهاند و سبب باز ماندن من از حرکت به سوی الله شدهاند.
درخواستی که از شما دارم این است که بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ لطفا نصیحت نمیخواهم بلکه دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. (23/10/1355)»
«سلام علیکم
برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در نامه مرقوم داشتهاید، لازم است همتی برآورده و توبهای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که هنگام صبح از خواب بیدار میشوید، قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش میآید رضای خدا را مراعات خواهم نمود، آن وقت در سر هر کاری که میخواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت؛ به طوری که اگر نفع اخروی نبود، انجام نخواهید داد و وقت خواب چهار، پنج دقیقه در کارهایی که روز انجام دادهاید فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدای انجام یافته شکر بکنید و هر کدام تخلف شده استغفار. این رویه سخت است و در ذائقه نفس، تلخ. ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات (حدید – حشر – صف – جمعه و تغابن) را بخوانید و پس از 20 روز، حالات خود را برای بنده بنویسید، انشاءالله موفق خواهید بود. والسلام علیکم»(2)
سید مهدی میرمیران