شیخیه عنوان یکی از مکتبهای معروف شیعه جعفری دوازده امامی است. نام شیخی براین گروه از مسلمانان بدلیل پیروی آنها از شیخ احمد بن زین الدین احسائی اطلاق شده، که بنیان گذار مکتب شیخی یا المدرسة الشیخیة است. وی در سال 1166 قمری در منطقه الاحساء در عربستان متولد شده و ازعلمای بزرگ و معروف شیعهاست و نظریات او در مورد معاد و معراج با جسم لطیف تری موسوم به جسم هورقلیائی معروف و باعث اظهار نظرهای گوناگون شده، هورقلیا به معنی ملک دیگر اشاره به عالمی است بالاتر و لطیف تر از عالم اعراض.
معروف ترین کتب شیخیه عبارتند از: شرح الزیارة الجامعة الکبیرة - شرح العرشیة - شرح المشاعر - شرح آیة الکرسی - دلیل المتحیرین -ارشاد العوام - الفطرة السلیمة - طریق النجاة - فصل الخطاب - الکتاب المبین - مصباح السالکین - ینابیع الحکمة - صواعق البرهان - زینبیة - اسرار الشهادة - اجتهاد و تقلید - فهرست - التقلید - دوستی دوستان و کتاب مکتب شیخی نوشته پروفسور هانری کوربن فرانسوی.[1]
پس از شیخ احمد احسائی مؤسس این مذهب، شاگرد او سید کاظم رشتی و پس از وی محمدکریمخان کرمانی و جانشین او شدند.
در حال حاضر یکی از فقهای شیعه در عراق به نام حاج سید علی موسوی ساکن بصره زعامت طایفه? شیخیه را بر عهده دارد.[2]
سید کاظم رشتی
سیدکاظم رشتی متولد 1212ق جانشین شیخ احمد احسایی است. سیدکاظم رشتی(سیدکاظم بن قاسم حسینی دشتی گیلانی حائری(کربلایی)) اجدادش از سادات حسینی مدینه بوده اند او در رشت متولد شد. در جوانی به یزد رفت و از مریدان و شاگردان شیخ احمد احسایی گردید. سیدکاظم رشتی مقیم کربلا گردید و تا پایان عمر در این شهر به ترویج و تدریس مکتب شیخیه پرداخت. گفته می شود او بالغ بر یکصدو پنجاه جلد کتاب و رساله در تبیین و تفسیر مکتب شیخیه و آرای شیخ احمد احسایی نگاشته است.
کریمخانیه کرمانیه
حاج محمدکریم خان کرمانی
آقای حاج محمدکریم خان کرمانی سومین مقتدای سلسله شیخیه که بعد از حاج سید کاظم رشتی رهبری و پیشوایی این مکتب را بر عهده گرفت. بنابراین او سومین رهبر شیخیه محسوب میشود.[3][4][5]
بعد از سید کاظم رشتی برخی از شاگردان وی حاج محمدکریمخان کرمانی را جانشین وی دانستند. این گروه به شیخیه کرمان معروف شدند. حاج محمدکریمخان مؤسس سلسله شیخیه کرمان است. از او بیش از 200 جلد کتاب و رساله به جا ماندهاست که بیشتر مباحث آن در خصوص حکمت الهی شیعی است. حاج محمد کریم خان فرزند ابراهیم خان ظهیر الدوله والی کرمان است که پسر عمو و داماد فتحعلی شاه قاجار بود. پس از او دو پسر وی به نامهای حاج محمد خان و سپس حاج زینالعابدین خان به پیشوائی رسیدند و پس از آنها حاج ابوالقاسم خان(1314 - 1390 ه. ق.) فرزند حاج زین العابدین خان به پیشوائی رسید. پس از او فرزندش حاج عبدالرضاخان جانشین پدر شد که در سال اول انقلاب ایران بدست گروهی به نام الفتح کرمان ترور شد(1358 ه. ش.) و در حال حاضر پیشوایی بر عهده سید علی موسوی در بصرهاست. سید کاظم رشتی، حاج محمد کریم خان، حاج محمد خان و حاج زین العابدین خان در حرم امام حسین مدفون شدند. محل دفن حاج ابوالقاسم خان در حرم امام رضا و محل دفن حاج عبدالرضا خان در شهر کربلا میباشد. طرفداران این سلسله در حال حاضر بیشتر در شهرهای کرمان، تهران، خرمشهر، مشهد، شیراز، بصره و کربلا زندگی میکنند.
شیخیه کرمان را بنا به انتساب به مؤسس آن حاج محمدکریمخان، «کریمخانیه» نیز گفتهاند و رئیس این سلسله را «سرکار آقا» خطاب میکنند. از ویژگیهای این سلسله احترام و ادب خاص به اهل بیت پیامبر اسلام و همچنین در رفتارهای فردی شان با خود و دیگران میباشد.
باقریه (شیخیه همدان)
«باقریه» پیروان میرزا محمد باقر همدانی بودند. او نخست نماینده حاج محمدکریمخان در همدان بود و پس از واقعه رمضان 1315 هجری قمری همدان وغارت اموال و بیتش در همدان توسط افرادی در همدان به جهت حفظ جان خود از همدان به تهران جهت عرض حال به حاکم زمان هجرت نمود ولی بدلیل نیافتن جواب دلخواه از حاکم کشور در پاسخ به دعوت فرستاده خود آقا سید هاشم لاهیجی به جندق رفت. او سالیان متمادی در جندق سکنی گزیده وبه تبیین احکام اسلام و بیان روشهای اهل بیت پرداخت در نائین و اصفهان و جندق و بیابانک و همدان و مشهد و تهران مقلدینی یافت. شرح غارت شیخیه همدان به تحریک آخوند ملا عبدالله در کتابی به نام تاریخ عبره (عبرت) لمن اعتبر که در سال 1316 یا 1317 قمری چاپ شد نوشته شدهاست.
آذربایجانیه ثقه الاسلامیها
شیخیه آذربایجان پیرو حاج میرزا شفیع ثقةالاسلام تبریزی هستند. این شیخیه را «ثقة الاسلامیه» نیز گویند. پس از حاج میرزا شفیع، پسرش میرزا موسی و بعد از وی میرزا علی معروف به ثقة الاسلام دوم و پس از وی برادرش میرزا محمد به ریاست این طایفه رسید.
آذربایجانیه حجه الاسلامیها
طایفه دیگر شیخیه «حجةالاسلامی» هستند که از میرزا محمد مامقانی تکفیر کننده سید علیمحمد باب و محکوم کننده او به مرگ در شهر تبریز پیروی میکنند. وی حجةالاسلام لقب داشت و از شاگردان سید کاظم رشتی به شمار میرفت.
دیگر شیخیه «عمیدالاسلامی» هستند که جمله ایشان با اختلاف مشرب از شیخیه تبریز به شمار میروند.
آذربایجانیه گوهری یا احقاقی
طایفه دیگر از شیخیه، «احقاقیه» هستند که پیرو آخوند ملاباقر اسکوئی میباشند. وی از بزرگان شیخیه در کربلا بود و پسران سید کاظم رشتی نزد او درس میخواندند و پس از درگذشت سید دعوی جانشینی او را کرد و چون کتابی به نام «احقاقالحق و ابطالالباطل» در رد حاج محمدکریمخان کرمانی نوشت، فرزندان او نام خانوادگی خود را «احقاقی» گرفتند. این طایفه در آذربایجان و کربلا و کویت زندگی میکنند و پیشوای ایشان آقا شیخ رسول احقاقی است.[6]
بابیه
بخشی از شیخیه پس از مرگ سید کاظم رشتی، به رهبری طاهره به باب پیوستند.[7]
عقاید
«عقاید شیخیه در اصول و فروع دین و همه احکام شرع مبین برگرفته از کتاب خدا و سنت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و اخبار و احادیث ائمه اطهار علیهم السلام است ، و بطور خلاصه شیخیه شیعیانی هستند که در جزئی و کلی سعی در تبعیت امامان معصومین (ص) داشته و جز فرمایش آن بزرگواران که مسلما مأخوذ از کتاب خدا و سنت پیغمبر (ص) است به چیزی از یافته های عقول ناقصه و قیاسها و سلیقه های شخصیه اشخاص عادی در دین خدا اعتماد نمینمایند، و در بیان فضائل محمد و آل محمد صلوات اللّه علیهم نیزسعی بلیغ داشته و میگویند که نباید تصور شود که معارف اسلام منحصر بهمین احکام ظاهری عبادات و معاملات است، و آن عده از قشریین را که فقط بهمین ظاهر اسلام اکتفا کرده اند مقصر میدانند. و همچنین معتقدند که عقاید آن عده از صوفی مذهبان که دین را صرفا امور باطنی میدانند و ظواهر عبادات را ترک کرده اند ناقص است و انسان را به ترقی و تعالی که مقصود از آفرینش اوست نمیرساند، بلکه دین حق آن است که همه ظواهر را بپذیریم و بآنها عمل نمائیم در عین اینکه سعی میکنیم اصل و باطن و حقایق آن مطالب را هم بقدر استعداد فراگیریم و بهر صورت این مطلب مسلم است که عقاید شیخیه همان عقاید شیعه جعفری دوازده امامی است و شیخیه نه چیزی از مذهب ائمه اطهار (ع) کم کرده و نه چیزی بر آن افزوده اند، بلکه هیچ نوع کاستن و افزودنی رادر دین خدا جایز نمیدانند .» [8]
شیخیه اصول دین را منحصر در چهار اصل شناخت خدا، نبوت، امامت و رکن رابع میدانند.
- به اعتقاد شیخیه رکن چهارم دین شناختن شیعیان کامل است و آنها واسطه در بین شیعیان و امام غایب هستند و جمیع فیوض بواسطه آنها از امام به مردم میرسد و البته معتقدند این شیعیان کامل در حال حاضر بدلیل عدم اقتضای زمانه بشخصه معروف نیستند و رکن رابع اعتقاد نوعی بوجود چنین شخصی در زمان غیبت است. در احادیث تعداد آنها 30 نقیب و هفتاد نجیب ذکر شدهاست. نقبا و نجبا در هر زمانی در محضر حجت زمان بودهاند. بعنوان مثال سلمان در زمان رسول الله (ص) و اباالفضل در زمان سید الشهدا و نواب اربعه در زمان غیبت صغری. شیخیه آذربایجان به این اصل اعتقاد ندارند. اصل رکن رابع را حاج محمدکریم کرمانی بیان کردهاست چون اگر چه این اصل در کلام شیخ و سید هم بوده ولی مجمل و در لفافه بودهاست و بعداً بمصلحت زمان واضح تر تبیین شدهاست شیخیه کرمان را که پیرو حاج محمدکریمخان هستند «رکنیه» نیز میخوانند.
- شیخیه معاد و عدل را از اصول دین میدانند ولی معتقدند اعتقاد به خدا و رسول ضرورتا مستلزم اعتقاد به قرآن و از جمله تعلیمات آن عدل و معاد است. عدل یکی از صفات ثبوتی خداوند است، اگر آن را اصل اصیل بشماریم چرا سایر صفات ثبوتی از قبیل علم، قدرت، حکمت و غیره رااز اصول دین نشماریم و اصلادرشمردن اصول دین بین علما اختلاف بوده چون هیچ تقسیم بندی صریحی از ائمه در این باره نرسیده و همه اینها تقیسمات علما در زمانهای مختلف بر حسب وضعیت هر زمان است و اختصاصی به شیخیه ندارد
- شیخیه میگویند معاد جسمانی وجود دارد اما بعد از انحلال جسم، عنصری که باقی میماند جسم لطیفی است که به اصطلاح ایشان جسم هورقلیایی است. هورقلیا که ظاهراً کلمه سریانی است، همان قالب مثالی میباشد که از اصطلاحات فلسفی شیخ احمد احسایی است. وی میگوید: آدمی را دو جسم است، یکی مرکب از عناصر زمانی که به منزله اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامهای است که انسان آن را میپوشد و از تن بیرون میآورد و آنچه پس از مرگ میپوسد و از میان میرود همین جسم است. دیگر سرشتی است که آدمی از آن آفریده شده و زمانی نیست و از عالم هورقلیا است و در گور او باقی خواهد ماند و آنچه آدمی در روز رستاخیز به هیات آن زنده خواهد شد همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم میباشد. بازگشت ارواح مردم در کالبد لطیفی است که از جسم دنیوی آنها لطیفتر است؛ گرچه در مقایسه با عالم برزخ و قیامت، جسم محسوب میشود.
- شیخیه معراج جسمانی پیامبر را میپذیرند ولی معتقدند که پیغمبر در هر فلکی از افلاک، جسمی متناسب با جرم و جسم آن فلک برای خود گرفت. و این اختلافات نظری نیز مخصوص شیخیه نیست.
- یکی از اختلافات شیخیه با دیگر شیعیان نحوه نماز خواندن در مزار ائمهاست. شیخیه در هنگام نماز در حرم پیغمبر و امامان از لحاظ ادب و احترام طوری میایستند که قبر میان ایشان و قبله واقع شود. و استدلال به حدیث (الامام لا یتقدم و لا یساوی) بر این طریقه خود میکنند و در احترام به ائمه زنده و مرده ایشان بسیار اهتمام میورزند
مخالفان ایشان معتقدند شیخیه درباره مقام ائمه راه غلو پیمودهاند و برای آنها مقام خدایی قائل شدهاند زیرا قبر امام را قبله قرار میدهند در حالی که این مطلب از جهت احترام به ائمه و استناد به احادیث واقع شدهاست. گاه شیخیه شیعیان مخالف خود را «بالاسریه» و خود را «پشتسری» میخوانند. البته شیخیه برای عقاید خود نسبت به امامان به زیارات رسیده از اهل بیت خصوصا زیارت جامعه کبیره استناد میکنند
Mirmiran-Seyyed Mehdi