غذای روح بود باده رحیق الحق | که رنگ او کند از دور رنگ گل را دق | |
به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین | همای گردد اگر جرعهای بنوشد بق | |
به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید | به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق | |
میاز جهالت جهال شد به شرع حرام | چو مه که از سبب منکران دین شد شق | |
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا | حرام گشته به احکام شرع بر احمق | |
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد | زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق | |
حلال بر عقلا و حرام بر جهال | که میمحک بود وخیرو شر از او مشتق | |
غلام آن میصافم کزو رخ خوبان | به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق | |
چو بوعلی میناب ار خوری حکیمانه | به حق حق که وجودت شود به حق ملحق |
?
روزکی چند در جهان بودم | بر سر خاک باد پیمودم | |
ساعتی لطف و لحظهای در قهر | جان پاکیزه را بیالودم | |
با خرد را به طبع کردم هجو | بی خرد را به طمع بستودم | |
آتشی بر فروختم از دل | وآب دیده ازو بپالودم | |
با هواهای حرص و شیطانی | ساعتی شادمان نیاسودم | |
آخر الامر چون بر آمد کار | رفتم و تخم کشته بدرودم | |
کس نداند که من کجا رفتم | خود ندانم که من کجا بودم |
?
میحاصل عمر جاودانی است بده | سرمایه? لذت جوانی است، بده | |
سوزنده چو آتش است لیکن غم را | سازنده چو آب زندگانی است، بده |
?
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت | یک موی ندانست ولی موی شکافت | |
اندر دل من هزارخورشید بتافت | آخربه کمال ذرهای راه نیافت |
?
ماییم به عفو تو تولاکرده | وز طاعت معصیت تبرا کرده | |
آنجا که عنایت تو باشد، باشد | ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده |
?
هر هیأت و هر نقش که شد محو کنون | در مخزن روزگار گردد محزون | |
چون باز همین وضع شود وضع فلک | از پرده غیبش آورد حق بیرون |
?
?
در پرده سنحق نیست که معلوم نشد | کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد | |
در معرفتت چو نیک فکری کردم | معلومم شد که هیچ معلوم نشد | |
کفر چو منی گزاف و آسان نبود | محکم تر از ایمان من ایمان نبود | |
در دهر چون من یکی و آن یکی هم کافر | پس در همه دهر یک مسلمان نبود |
?
از قعر گل سیاه تا اوج زحل | کردم همه مشکلات گیتی را حل | |
بیرون جستم زقید هر مکر و حیل | هر بند گشاده شد مگر بند اجل |
از شیوه نگارش کتابهای علمی و فلسفی ابنسینا و اشعار عربی او که مشهورترین آنها قصیده عینیه روحیه است به خوبی میتوان توانایی و تسلط او در شاعری و سخنوری در ادبیات عرب را دریافت. اشعار فارسیای که به ابنسینا نسبت دادهاند، روی هم رفته 22 قطعه و رباعی در 65 بیت میشود، ولی در صحت انتساب آنها به وی تردید کردهاند.[17]
شاگردان ابن سینا
ابن سینا علاوه بر آثار خود شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود،[21] که هر کدام دانشمند بزرگی در زمان خود شدند. از میان شاگردان او این چندتن سرشناس ترند:
- ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان شاگرد بسیار معروف ابن سینا است که برخی از آثار او در دست است. وی از زردشتیان آذربایجان بود.[22] ولی بعدها مسلمان شد و کنیه? ابوالحسن را برگزید. چنانکه بسیاری از ارباب تواریخ به این مطلب تصریح کردهاند و از نوشتههای خود ابوالحسن بهمنیار از جمله التحصیل چنین مطلبی تایید میشود. یکی از کتابهای ابن سینا به نام المباحث بیشتر شامل جواب سؤالات اوست.
- ابوعبیدالله عبدالواحد بن محمد جوزجانی از سال 403 هجری تا هنگام مرگ ابن سینا پیوسته در خدمت او بودهاست و پس از مرگ او به گردآوری و تألیف آثار او پرداخت. تبحر او در ریاضیات بود.
- ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی یکی دیگر از شاگردان مشهور ابن سینا است که رسالةالعشق را ابن سینا به نام او نوشت. وقتی نزاع علمی بوعلی سینا و ابوریحان بیرونی بر اثر برخی گفتارهای ابوریحان منقطع شد معصومی ادامه? بحث با ابوریحان را به عهده گرفت. مطالب معصومی به همراه اجوبه ابن سینا و سوالات و ردود ابی ریحان در کتابی به نام اسئله و اجوبه در ایران و لبنان چاپ شدهاست.
- شیخ علی نسائی خراسانی یکی دیگر از شاگردان ابن سینا که ناصر خسرو هم در سفرنامهاش از وی نام میبرد.
ابومنصور حسین بن طاهر بن زیله اصفهانی از دانشمندان ایرانی قرن چهارم و پنجم هجری و از شاگردان ابن سینا بود. وی در دانشهای زمان خود بیشتر در ریاضیات مهارت داشت. او در سال 440 هجری درگذشت.
تاثیر و جایگاه امروز
1 شهریور، همزمان با زادروز او در ایران روز پزشک است.
جایزه ابن سینا در آلمان
در سال 2005 میلادی دکتر «یاشار بیلگین» ترک تبار (عضو حزب راست گرای اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان) با همکاری چند فرد دیگر، کانونی عام المنفعه به نام "آویسنا پرایز" (Avicenna-Preis e.V) در شهر فرانکفورت آلمان بنیان نهاد تا سالانه به انتخاب هیئت داوران «جایزه ابن سینا» را به افراد یا سازمانهایی که در راه تفاهم فرهنگی ملتها کوشا بودهاند اعطاء کند. مبلغ سقفی این جایزه تا یکصد هزار یورو تعیین شده که از طرف شخصیتهای حقوقی و حقیقی مختلف مهیا میگردد.
سید مهدی میرمیران