دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا دانشجویان اندیشه سیاسی دراسلام

اتوپیا (کتاب)

 
Utopia  
Isola di Utopia Moro.jpg
نویسنده(گان) تامس مور
برگرداننده Ralph Robinson
Gilbert Burnet
کشور Seventeen Provinces, لون
زبان زبان لاتین
ناشر More
تاریخ انتشار 1516
Published in
English
1551
نوع رسانه Print
صفحه‌ها 134
شابک 978-1-907727-28-3

آرمانشهر یا یوتوپیا (با نام کامل: Libellus vere aureus, nec minus salutaris quam festivus, de optimo rei publicae statu deque nova insula Utopia) یک اثر داستانی و فلسفه سیاسی از تامس مور (1478-1535) منتشر شده در سال 1516 و اثری به زبان لاتین است.

 

 

واژه شناسی

یوتوپیا به زبان انگلیسی، به معنای آرمانشهر(مدینه فاضله) است و دقیقا به شکل Eutopia نوشته می‌شود که در لاتین بمعنای جای خوب است.[1]

 

میرمیران


آتلانتیس (به یونانی: ?τλαντ?ς ν?σος)‏، در اسطوره‌های یونان، جزیره‌ای افسانه‌ای در آن سوی ستون‌های هرکول در اقیانوس اطلس است.

 

 

تاریخچه

نخستین فرد ساکن این جزیره، اونور، با لئوکیپه ازدواج کرد و صاحب یک دختر به نام کلیتو شدند. خدای حامی جزیره، پوسیدون عاشق کلیتو شد و کلیتو از او پنج جفت پسر دوقلو به دنیا آورد. پوسیدون جزیره را بین پسرها قسمت کرد و پسربزرگ‌تر اطلس را پادشاه جزیره کرد. از این جزیره در نوشته‌های افلاطون یاد شده‌است.[1]

حدود 350 سال قبل از میلاد " افلاطون در رساله‌ای تیمائوس (Timaeus) چنین نوشت: «12 هزار سال پیش از این جزیره‌ای بوده‌است بزرگ با تمدنی ستایش انگیز موسوم به آتلانتیس که...» به این ترتیب نام قاره آتلانتیس برای نخستین بار بر قلم افلاطون جاری شد و به زودی بر سر زبانها افتاد. وی در رساله دیگری به نام کریتیاس (Critias) شرح بیشتری از قاره آتلانتیس و تمدن آن نوشت «آتلانتها افزون بر 20 میلیون نفر بودند که در جزیره‌ای خوش آب وهوا به وسعت 154 هزار مایل مربع زندگی می‌کردند در جنگلهای انبوه آتلانتیس انواع جانوران بزرگ وکوچک می‌زیستند و شهرهای آباد آن با ساختمانهای عظیم با شکل هرم درخشش نور بود و مرمر...»

مطابق گزارش افلاطون «... بر این سرزمین اطلس حکومت می‌راند که مردم او را ستون آسمان می‌دانستند و در مرکز جزیره در بزرگداشت اطلس معبدی با شکوه ساخته بودند که دیوارهای عظیم داشت و درهای آن تزیین یافته بود از سنگها و فلزات قیمتی در زیر تابش نور خورشید همچون الماس می‌درخشید.» افلاطون ادامه می‌دهد:«مقدس‌ترین حیوان در نزد مردمان آتلانتیس گاو نر بود که مظهر قدرت بشمار می‌رفت و به عنوان برترین هدیه به پیشگاه اطلس با مراسمی شکوهمند در برابر معبد بزرگ قربانی می‌شد تا فوران خون سنگ‌های مرمر را رنگ‌آمیزی کند.» به نوشته افلاطون: «در قاره آتلانتیس شهرها به شکلی هندسی و زیبا ساخته شده بودند و کانال‌های آب که همچون رگها در بدن به هر سو امتداد داشتند مزرعه‌ها و باغها را سیراب می‌کردند. اساس فرهنگ و تمدن این مردمان سعادتمند همانا برادری و صفات عالی انسانی بود. اما چون قدرت ایشان روز افزون شد به تدریج شروع به دست درازی به دیگر سرزمینها کردند افلاطون می‌گوید: روح احساس و کمک در آنها دیگر از بین رفته بود آنها اعتقاد و ایمان خود را از دست داده بودند آنها با سپاهیانی بی شمار قصد فتح آتن و سرزمین‌های شرق را داشتند.» اما زئوس طوفانی بر انها نازل کرد. مجازاتی که به هیچ وجه قابل تصور نبود. افلاطون در این باره نوشت «طوفان سبب زمین لرزه و سیل‌های بزرگی شد که به مدت یک شبانه روز به شدت ادامه داشت وقتی دریا جزیره آتلانتیس را به زیر خود فرو برد و ناپدید گشت» افلا طون تردید داشت که هرگز نشانه‌ای از این سرزمین گمشده به دست آید. او نوشت «اقیانوس در آن نقطه به مکانی غیر قابل عبور و جستجو تبدیل شده است».

 

میرمیران


آرمان‌گرایی[1] یا ایدئالیسم اخلاقی[2]، به معنی ستایش یا دنبال کردن اصول یا اهداف متعالی یا حقیقی و به تعبیر دیگر، پیگیری مصرانه «آرمان» یا «ایده‌آل» است.[3] این مفهوم معمولاً در برابر واقع‌گرایی قرار می‌گیرد که به معنی تسلیم شدن در برابر واقعیت‌هاست.[4]

 

 

 

میرمیران


پادآرمان‌شهر یا مدینه فاسده جامعه‌ای خیالی در داستان‌های علمی-تخیلی است که در آن ویژگی‌های منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواه هیچ انسانی نیست. چنین جوامعی گونه‌ای دنیای وانفسا و فاجعه انسانی هستند. این جوامع در زمان‌هایی بد و شوم ترسیم می‌شوند که می‌توان آن را دوره بدزمانگی یا دُژگاهی نام گذاشت.

با این تعریف یک جامعه پاد-آرمانی نقطه مقابل و وارونه یک جامعه آرمانی (آرمان‌شهر یا مدینه فاضله) است. آرمانشهرها جوامعی خیالی هستند که در آنها همه‌چیز مثبت و ایده‌آل است.

ترسیم یک جامعه پادآرمان و بدزمانه توسط نویسندگان آینده‌نگر معمولاً به منظور هشدار به مردم در مورد ادامه یا افزایش چیرگی برخی معضلات اجتماعی صورت می‌گیرد.

برخی از موضوعات پادآرمانی محبوب در داستان‌ها عبارت‌اند از:

  • جامعه‌ای که در آن هیچ آزادی‌ای دیگر وجود ندارد (حتی آزادی‌های کوچک شخصی) و حکومتی تمامیت‌خواه بر همه‌چیز انسان‌ها حکم می‌راند.
  • جامعه‌ای که توسط رایانه‌ها و ربات‌ها اداره و کنترل می‌شود.
  • داستان‌هایی درباره سرنگونی امپراتوری‌های جهان در آینده.
  • جامعه‌ای که در آن همه‌چیز و همه‌کس همانند و یکسان است و در آن ابراز احساسات و نمایاندن جنبه‌های فرهنگی ممنوع است.
  • جامعه‌ای که در آن انسان‌ها تنها نقش خوراک برای موجودات دیگر را دارند یا اینکه انسان‌ها را برای برداشت اندام و احشاء آنها پرورش می‌دهند.
  • جهانی که در آن در پی جنگ هسته‌ای، بیماری یا فاجعه‌ای دیگر نسل بشر تقریباً برافتاده است.

کتاب‌های معروف پادآرمانی

  • مزرعه حیوانات نوشته? جورج اورول
  • دنیای قشنگ نو نوشته آلدوس هاکسلی
  • ما نوشته یوگنی زامیاتین
  • 1984 نوشته جورج اورول
  • 451 درجه فارنهایت نوشته ری بردبری
  • وی فور وندتا نوشته آلن مور
  • تصادف نوشته جیمز گراهام بالارد
  • این هنگامه بی‌عیب نوشته? آیرا لوین (در ایران به نام یونی‌کامپ چاپ شده است.)
  • کوه‌های سفید نوشته? جان کریستوفر (کوه‌های سفید کتاب اول از سه‌گانه‌ای مشهور است که در ادامه? آن شهر طلا و سرب و برکه? آتش نوشته شده‌اند)
  • ماشین از کار می‌ایستد نوشته ای ام فورستر
  • اطلس ابر نوشته دیوید میچل (بخش شهادتنامه سانمی-451)

فیلم‌های معروف پاد آرمانی

  • 2001: اودیسه? فضایی به کارگردانی استنلی کوبریک
  • سر وقت به کارگردانی اندرو نیکول

میرمیران


آرمان‌شهر


باغ عدن اثر هیرونیموس بوش.

تصوری از اتوپیا اثر تامس مور.

آرمان‌شهر (در زبان‌های غربی utopia) برای نخستین بار توسط تامس مور در سال 1516 در کتابی به همان عنوان بکار گرفته شد. پیش‌تر مفهوم‌های مشابهی از این واژه در آرای فلاسفه یونان باستان (افلاطون و ارسطو) عرضه شده و در فلسفه? اسلامی از آن به عنوان «مدینه فاضله» یاد شده است.

آرمان‌شهرخواهی (به انگلیسی: utopianism) عبارت است از دلبستگی به ایجاد یا خیال‌پردازی درباره? یک نظم اجتماعی آرمانی.[1] از روزگار افلاطون تاکنون بسیاری از نویسندگان طرح جامعه‌های آرمانی ریخته‌اند و همچنین بسیاری از گروه‌های دینی و بهبودخواهان سیاسی در اروپا کوشش‌هایی برای برپاکردن جامعه‌های آرمانی کرده‌اند.[1]

 

 

ریشه? واژه

اصل واژه utopia یونانی است و معنی آن «جایی که وجود ندارد» یا «ناکجاآباد» می‌باشد. اتوپیا Utopia واژه­ای است مرکب از OU(او) یونانی به­معنای «نفی» و کلمه­ی TOPOS(توپوس) به­معنای «مکان» می­باشد؛ بنابر­این از لحاظ لغوی به­ معنای «لامکان»می­باشد.

ویژگی

آرمان‌شهر نمادی از یک واقعیت آرمانی و بدون کاستی است. همچنین می‌تواند نمایانگر حقیقتی دست نیافتنی باشد. از افلاطون به‌عنوان نخستین فیلسوف آرمان‌گرای اندیشهً غرب نام می‌برند. درواقع آرمان‌شهر با مفهوم ایده افلاطون هماهنگی کامل دارد. این اندیشه? وی را می‌توان در رساله جمهوریش یافت. در رساله جمهوری، افلاطون سیاست را به عرصه‌های گسترده‌تری همچون دولت و قانون اساسی بسط می‌دهد. افلاطون خطوط اصلی که برای سازماندهی یک شهر آرمانی لازم است را به تصویر می‌کشد. به همین سبب از وی به‌عنوان بنیانگذار این اندیشه نام برده می‌شود.

آرمان‌شهر از نگاه فلاسفه یونانی

از نظر فلسفه یونانی روح جامعه عدل است. عدل یکی از چهار فضیلت شهر مطلوب افلاطونی است که در کنار سه فضیلت دیگر یعنی حکمت، شجاعت و خویشتن‌داری اهمیت دارد. عدالت در بین این چهار اهمیت بیشتری دارد. عدل حکم هارمونی در یک ارکستر را دارد. از نظر افلاطون شهر عادل همچون انسان عادل است و انسان عادل باید و می تواند بر خود حکومت کند. در چنین شهری در باطن شهر و در زوایای پنهان صلح و صفا ایجاد میشود و در آشکارا و در میان طبقات شهر هماهنگی. [2]

آرمان شهر از نگاه متفکران ایرانی

ابونصر فارابی، دانشمند ایرانی

در متن‌های دینی و اساطیری ایران باستان و در ادبیات پارسی آنجا که به ایران باستان پرداخته شده، از جامعه آرمانی این جهانی بسیار یاد شده است. در این بررسی، آنچه ما می‌جوییم، اندیشه آرمانی است، زیرا چنین اندیشه‌ای پژواک آرزوهای نیاکان ما برای دست یابی به کمال و رستگاری بوده است. در اوج درخشش فرهنگ اسلامی، ابونصر فارابی، حکیمی فرزانه از خاور ایران، اندیشه شهر آرمانی را در کتاب خود به نام "اندیشه‌های اهل مدینه فاضله" مطرح ساخت و جامعه? آرمانی بر پایه اندیشه فلسفی و در قالب مفاهیم شریعت اسلامی پی افکند. صفت "فاضله" گویای آرمان حکیم در جست و جوی جامعه کمال مطلوب بود. مدینه فاضله در اندیشه فارابی، از معموره (1) زمین آغاز می‌شود و در کوچکترین حد خود، به شهر اطلاق می‌گردد. چنین نگرشی، افزون بر اینکه از مفهوم اسلامی "درالاسلام" سرچشمه می‌گیرد، بسی فراتر از محدوده جغرافیایی ملت هاست. دریافت فارابی از جامعه کامل، جامعه‌ای بزرگ است که ملتهای بسیار را در برگرفته و چنانچه رهبری آرمانی زمام را به دست گیرد "مدینه فاضله" در محدوده آن تحقق خواهد یافت. مدینه فاضله فارابی، جامعه ایست کاملآ روحانی که تصور جزئیات آن بسی دشوار است. با این که بحث وی گسترده و مفصل است، اما همه جا به کلی گویی بسنده می‌کند و به روابط ملموس سیاسی و اجتماعی نمی‌پردازد. جامعه مدنی (اجتماع مدنی) برای نظام طبقاتی مدینه فاضله، آگاهی اجمالی به دستگاه فلسفی فارابی ضرورت دارد. زیرا ساختار شهر آرمانی وی پژواک ذهن و برداشت عقلانی وی از نظام کائنات است. در دستگاه فلسفی فارابی، همه کائنات از فیضان وجود نخست یا ذات پروردگار پدید آمده است و موجودهای عالم در نظامی متنازل قرار گرفته‌اند. بدین ترتیب که پس از موجود نخست که مبداء المبادی است، سلسله مراتب موجودهای عالم به ترتیب "الانقص فالانقص" از کمال به نقصان سیر می‌کند تا به مرحله‌ای می‌رسند که گامی فروتر از آن نیستی محض است. از این رو در شهر آرمانی فارابی، خیر افضل (سعادت آدمی و نیکی برین) تنها در اجتماع مدنی به دست می‌آید نه در اجتماعی که از آن کمتر یا ناقص باشد و انسانها به حکم سرشت و برای رسیدن به کمال، نیازمند همکاری و تشکیل اجتماعند، نیازهای آدمی چنان متنوع و فراوان است که هیچ کس به تنهایی نمی‌تواند همه آنها را برآورده سازد. این اجتماع و تقسیم کاری اجتماعی است که همه افراد را در دستیابی به خواسته‌هایشان کامیاب می‌سازد. بنابراین جامعه مدنی محصول تقسیم کار اجتماعی است و تنها در جامعه‌ای که انسان به کمال و سعادتی درخور آن است، دست می‌یابد. فارابی و ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی به پایگاه فرد در اجتماع بر حسب سرشت و استعداد او نظر دارند و بر این باورند که اگر فرد در جامعه به کاری که طبیعت او اقتضا دارد و هر کس بر حسب سرشت و شایستگی ذاتی خویش به کاری بپردازد و سلسله مراتب اجتماعی و سیاسی بر حسب شایستگی افراد تشکیل شود مدینه فاضله در زمین تحقق پیدا می‌کند.[نیازمند منبع]

آرمان شهر از نگاه قیصر امین پور، شاعر معاصر ایرانی

خدا، روستا را؛ بشر، شهر را و شاعران، آرمانشهر را آفریدند، که در خواب هم خواب آن را ندیدند!

هدف آرمان شهر

فارابی هدف و غایت شهر آرمانی را رسیدن به سعادت می داند سعادت، خیر مطلق است و خیر آن چیزی است که به وجهی در رسیدن انسان به خوشبختی سود افتد. سعادت مورد نظر فارابی تنها، سعادت این جهانی نیست، بلکه سعادتی است که همه زندگانی این جهانی آدمی را به وجه دلخواه تامین کند و هم رستگاری او را در جهانی دیگر تحقق بخشد. هدف و منظور از آفرینش انسان نیز، رسیدن او به سعادت است، اما لازم است که انسان، نخست سعادت را بشناسد.

آرمان‌شهرخواهی و مارکسیسم

اصطلاح «آرمان‌شهرخواهی» (اوتوپیسم) در نوشتارهای مارکسیستی کاربرد خاصی دارد. این اصطلاح با کتاب انگلس به نام سوسیالیسم علمی و سوسیالیسم آرمان‌شهری نامدار شد. مارکسیست‌ها کسانی را که با انگیزه‌های اخلاقی و بشردوستانه سوسیالیسم را سفارش می‌کنند، خیالپرداز (اوتوپیک) می‌خوانند و این نوع سوسیالیسم را به نام «سوسیالیسم خرده بورزوایی» رد می‌کنند. به عقیده? مارکسیست‌ها، سوسیالیسم با عمل انقلابی در جامعه? موجود (نه با بیرون رفتن از آن به شیوه? بنیانگذاران آرمان‌شهرها) و تعبیر نظام آن بر حسب قانون‌های ناگزیر تاریخ دست‌یافتنی است نه با اندرزگویی. از این رو «اوتوپیسم» در ادبیات مارکسیستی برابر با خیال‌پردازی است.[1]

تاریخچه

  • آرمان شهر از تامس مور 1516
  • دیر تلم در گارگانتوآ از فرانسوا رابله 1532
  • آتلانتیس نو از فرانسیس بیکن پایان سده? 16 آغاز سده? 17
  • در فاصله 1663-1858 در خاک امریکا حدود 138 جامعه از این گونه برپا شد. این جامعه‌ها که اغلب به دست مسیحیاتن موم بنیان‌گذاری می‌شد، پارسایی و گاه ریاضت نیز جز اصول‌شان بود.[1]
  • یکی از نخستین حامع‌های غیردینی را کارخانه‌دار انگلیسی، رابرت آون، در 1825 در ایندیانای امریکا بنیان گذارد. جامعه آونی تعاونی بود و نه کمونیستی و اگر چه دو اسله از هم پاشید، نخستین مهم کودک، نخستین مدرسه? حرفه‌ای، نخستین کتابخانه? رایگان و نخستین مدرسه? همگانی را، که جامعه از آن حمایت می‌کرد، در امریکا به وجود آورد.[1]
  • از پیشروان اندیشه? آرمان‌شهرطلبی شارل فوریه(1772-1837) نویسنده و بهبودخواه اجتماعی فرانسوی است که اندیشه‌هایش در مورد نقشه آرمانشهرها در امریکا اثر نهاد. در فاصله 1841تا 1859 حدود 28 آرمانشهر، چنانکه فوریه پیشنهاد کرده بود، در ایالات متحد امریکا بنیان گذارده شد و همچنین فرانسوی دیگری به نام اتین کابه چندین جامعه در تکزاس، ایلینویز و میسوری برپا کرد که سرانجامی نداشت.[1]
  • اواخر سده? نوزدهم، یهودیانی که از اروپا به فلسطین می‌کوچیدند به دلایل اقتصادی، آرمانی، دینی، و همچئین اجتماعی، در زمین‌های نآباد کشاورزی ساکن می‌شدند. اعضای این جامعه‌ها اغلب ایدئولوژی مشترکی داشتند مانند سوسیالیسم آرمانشهری (اتوپیک)، اخلاق بشردوستانه، یا سخت ایمانی یهودی. این کشتگاه‌ها کیبوتزیم نامیده می‌شوند. اعضای آنها بدون دریافت مزد کار می‌کنند و جامعه نیازمندی‌هاشیان را فراهم می‌کند. در این واحدها، غذخوری و آشپزخانه? مرکزی، مهد کودک اجتماعی، و اغلب کودک‌سراهایی وجود دارد که کودکان در آنها جدا از پدر و مادرشان زندگی می‌کنند.[1]
  • هیپی‌ها در دهه‌های 1960 و 70: هیپی‌ها گرایش به زندگی اشتراکی را زنده کردند. هیپی‌ها با رویگرداندن از زندگی سودپرستانه? بورژوایی و با زندگی در گروه‌های خانوادگی می‌خواستند به رشد معنوی و روحی برسند. دامنه جامعه‌های اشتراکی آنها، که گویا از گوشه‌های پرت کالیفرنیا ریشه گرفته بود به دیگر جاها نیز کشیده شد.[1]

میرمیران