سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا دانشجویان اندیشه سیاسی دراسلام

احمد ابن رُسته یکی از مکتشفان و گیتاشناسان بزرگ جهان بود که در در حدود 903 میلادی برآمد. ابن رسته ایرانی و زاده منطقه رُسته اصفهان بود .

او به همراه روس‌ها به نووگورود در شمال غربی روسیه سفر کرد و نکات نغزی درباره آن مناطق در دانش‌نامه جغرافیایی خود بازگو کرده است. وی همچنین درباره مجارها، اسلاوها و خزرها آگاهی‌های سودمندی ارائه می‌دهد. ابن رسته همچنین سفرهایی به صنعاء در یمن و همچنین قفقاز داشت.

در حدود 903 میلادی دائرةالمعارفی تألیف کرد، موسوم به الاءعلاق‌النفیسة، که قسمت جغرافیایی آن در دست است. این کتاب شامل مقدمه‌ای است در باب کره? زمین و افلاک، که به دنبال آن به شرح ممالک پرداخته شده‌است.

 

 

 

 

میرمیران


ابوحنیفه دینوری، احمدبن داودبن ونند معروف به‌ابوحنیفه دینوری، زادگاه وی دینور در کرمانشاه و به‌تاریخ تقریبی (828 - 889 میلادی) برابر با (222 - 282 هجری قمری) در دوران سامانیان است. تحصیلات خود را در اصفهان، کوفه و بصره به‌پایان رساند و از محضر اسحاق سکیت و پسرش یعقوب سکیت بهره‌ها گرفت. دینوری، گیاه‌شناس، مورخ، جغرافیادان، ستاره‌شناس و ریاضی‌دان، نحوی و لغت‌شناس بوده و به‌علوم هند آشنائی داشته است. یکی از آثار معروف او «کتاب‌النبات» است که به‌شناخت گیاهان اختصاص داشته و به‌تأیید کارشناسان این رشته، دینوری اطلاعات مندرج در این کتاب را براساس تحقیق و تتبع خود استخراج نموده است و دیگران از او نقل قول کرده‌اند. لکلرک درباره او گفته است:

ابوحنیفه، کرد تبار، بزرگ‌ترین گیاه‌شناس ِ مشرق‌زمین است و از اینکه ابن ابی اصیبعه از ترجمه حال او غفلت کرده تعجب می‌کند و می‌گوید ابن بیطار نام پنجاه گیاه را که گذشتگان از آن شناختی نداشتند از ابوحنیفه نقل می‌کند و در همه‌جا مشهود و هویداست که دینوری به‌نقل اکتفا نکرده و خود به‌نفسه، انواع گیاهان ِ نام‌برده در کتاب ِ خود را دیده و به‌تشریح آن‌ها پرداخته است. از کتاب‌های دیگر او کتاب‌الاکراد است که پیرامون اصل و نسب کردها نوشته است. کتاب‌های تاریخ او بین سال‌های (1888 - 1912 میلادی) به‌وسیله «ولادیمیر گیرگاس» و «کراخکوفسکی» در شهر لیدن ِهلند به‌زبان فرانسه ترجمه و انتشار یافته‌است. تاریخ مرگ وی را در آخرین هفته مارس 895 میلادی ذکر کرده‌اند.

آثار دینوری کتاب تفسیرالقران

  • کتاب‌الانواء (انواء = جمع نوء و به‌معنی سقوط ستاره در مغرب است)
  • کتاب اصلاح‌المنطق
  • کتاب لحن‌العامه
  • کتاب‌الفصحا
  • کتاب حساب‌الدور والوصایا
  • کتاب‌الزیج
  • کتاب‌النبات (در دو جلد)
  • کتاب‌الجبر والمقابله
  • کتاب جواهرالعلم
  • کتاب‌الرد علی رصدالاصبهانی
  • کتاب‌الشعر و الشعراء
  • کتاب‌التاریخ
  • کتاب اخبارالطوال (شاید همان کتاب‌التاریخ باشد)
  • کتاب فی‌حساب‌الخطائین
  • کتاب‌البلدان
  • کتاب‌القبلة والزوال
  • کتاب‌البحث فی‌حساب‌الهند
  • کتاب‌الجمع والتفریق
  • کتاب نوادرالجبر
  • کتاب‌الاکراد

 

 

میرمیران


احمد بن ابی یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح عباسی معروف به ابن واضح و الیعقوبی، (متولد بغداد)[1] مورخ و جغرافی‌دان شیعی، تا 873 میلادی در ارمنستان و خراسان زندگی کرد، و تا 891 میلادی هنوز زنده بود.

جد وی (واضح) از طرف منصور عباسی به خلافت ارمنستان، آذربایجان و مصر را در اختیار داشته است که در سال 169 ه‏ق به دستور هادی یکی از خلافای عباسی به قتل می‌رسد.

آثار

وی آثار گران‌بهایی از خود برجای گذاشته است. یکی از این آثار کتاب البلدان است. وی این کتاب را در سال 258 ه‏ق و در مراکش نوشت و این کتاب، مرجعی برای نویسندگان بعد از او قرار گرفت. وی برای نگارش این کتاب اقدام به مسافرات‌های زیادی کرد. وی مسافرت خود را از بغداد و سامرا شروع می‌کند و بعد به طرف ایران و شمال افغانستان و ترکستان و هند و چین می‌رود. سپس از جغرافیای امپراتوری بیزانس، سوریه، مصر و شمال آفریقا سخن می‌گوید. که البته بخش بیزانس و شمال آفریقای این اثر گم شده است.

از آثار وی می‌توان به دو اثر دیگر وی نیز اشاره نمود؛ یکی از آنها کتاب تاریخ عمومی بزرگی است با نام تاریخ عالم که از خلقت آدم تا سال 258 ه‏ق را به تفصیل توضیح داده است. این تاریخ به دو قسمت تقسیم شده‌است: اولی مربوط به دوره? پیش از اسلام از آغاز خلقت است، و دومی که کوتاه‌تر است به تاریخ اسلام مربوط می‌شود.

و کتاب دیگرش نیز «المسالک و الممالک» نام دارد که در گذر زمان این کتاب نیز گم شده است.

 

 

میرمیران


نورالدین محمد عوفی بخاری، تاریخ‌نگار، مترجم و ادیب ایرانی که در اواخر سده? ششم و اوایل سده? هفتم هجری، می‌زیست. او به محمدبن محمد عوفی بخاری و سدیدالدین محمد عوفی نیز مشهور و ملقب است به سدیدالدین یا نورالدین.

از اعقاب عبدالرحمان‌بن عوف از صحابه پیامبر اسلام بود و بهمین سبب خاندان او به عوفی شهرت دارند.

 

زندگی

در نیمه? دوم سده? ششم هجری در بخارا به‌دنیا آمد و در همان شهر تحصیل کرد و سپس به بسیاری از شهرهای ماوراءالنهر و خراسان و سیستان سفر کرد. او تا اواخر حکومت سلطان محمد خوارزم شاه در خراسان به سر می‌برد و ضمن دیدار و گفت‌وگو با بزرگان و مشاهیر هم‌عصرش به گردآوری اطلاعات تاریخی دست پیدا می‌کرد که در کتاب‌های‌اش ثبت شده‌است. در هنگام حمله? مغول رهسپار هندوستان شد و عمر را در دستگاه مملوک‌های غوری در سند گذارند. از اواخر عمر او و چگونگی و تاریخ دقیق مرگش اطلاعی در دست نیست.[1]

آثار

آثار معروف او:

  • لباب‌الالباب (تألیف در حدود سال 618 ق.) نخستین تذکره در باره? شاعران پارسی‌گو[2].
  • جوامع الحکایات و لوامع الروایات (تألیف در حدود سال 630)، کتابی حجیم شامل حکایات ادبی و تاریخی.
  • الفرج بعد الشده نوشته? تنوخی را از عربی به فارسی برگرداند.[3]

 

 

 

 

میرمیران


قطب‌الدین شیرازی

قطب‌الدین محمود بن مسعود مصلح کازرونی (زاده 633 درگذشته 710 ه.ق) یکی از علمای ایرانی قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است که نقش مهمی در گسترش حکمت و فلسفه، علوم طبیعی، پزشکی و هنر خود داشته است.

فرزند مولانا ضیاءالدین مسعودبن مصلح کازرونی پزشک معروف و از مشایخ صوفیه در سال 633 هجری قمری در دوتنگ کازرون پا به عرصه هستی نهاد.

قطب‌الدین علاوه بر شاگردی در نزد پدر از محضر بزرگانی چون کمال‌الدین ابوالخیر بن مصلح کازرونی، شمس‌الدین محمد بن احمدالحکیم الکیشی، شرف‌الدین زکی بوشکانی، خواجه نصیر طوسی، نجم‌الدین کاتبی، علامه قطب‌الدین مؤیدالدین عرضی و کمال کوفی بهره فراوانی یافت تا آنجا که علاوه بر پزشکی، بر علوم دیگری چون ریاضی، فلسفه، علوم ادبی، دین شناسی، موسیقی، نواختن رباب و سرودن شعر، بازی شطرنج و فنون شعبده‌بازی به چیرگی شگفت‌انگیزی دست یافت. او مدتی در شهرهای سیواس و ملطیه به شغل قضاوت اشتغال یافت و در زمانی دیگر از طرف تکودار، ایلخان مغول به سمت سفارت، همراه اتابک پهلوان به مصر نزد ملک قلادون الفی اعزام شد. آرامگاه وی در مقبرةالوزرای چرنداب تبریز است.

علامه در اندک زمانی در علوم معقول و منقول سرآمد فضلای عصر خود بود و در طول مدت حیات خود بیش از بیست اثر به فارسی و عربی از خود باقی گذاشت.

قطب‌الدین کازرونی در علم موسیقی، فیزیک از سرآمدان زمان خود بوده‌است. اگرچه قطب‌الدین را نمی‌توان شاگرد صفی‌الدین ارموی -نظریه‌پرداز موسیقی قرن هفتم- دانست؛ وی او را باید بدون شک نخستین شارح کتب صفی‌الدین ارموی قلم‌داد کرد. قطب‌الدین بخش مفصلی از کتاب دائرةالمعارف چندجلدی خود به نام درةالتاج را به موسیقی اختصاص داده و در آن‌جا به تشریح نظریات صفی‌الدین ارموی، مخصوصاً مطالبی که در رساله الشرفیه بیان شده، پرداخته‌است.

در سال 1390 هزار و دویست و پنجاهمین سالگرد تولد قطب الدین کازرونی از طرف ایران و سازمان یونسکو جشن گرفته شد.[1]

 

 

آثار

  • درة التاج لغرةالدباج (یکی از مهمترین آثار علامه قطب‌الدین می‌باشد که دانشنامه‌ایست فلسفی به معنای «علم‌العلوم». کتاب درةالتاج (705-693) پس از شفای ابن سینا مهمترین کتاب جامعی است که در فلسفه تألیف شده است و به طور کلّی دوازده رشته از علوم و از آن جمله موسیقی را در برمی‌گیرد
  • نهایة الأدراک فی درایة الأدراک (به عربی، در زمینه? نجوم و هیئت، دارای 4 مقاله: مقدّمات، هیئت اجرام، زمین و مقادیر اجرام. همچنین دارای مطالب جدیدی در باره? مکانیک، زمین شناسی، هوا شناسی و نور و مباحثی در باره? نظرات کیهانی ابن هیثم و ابوبکر محمّد بن احمد خرقی)
  • تحفة الشاهیه(به عربی، در نجوم و هیئت)
  • ترجمه فارسی کتاب اصول اقلیدس از خواجه نصیر در هندسه
  • اختیارات مظفری (به فارسی، در نجوم و هیئت)
  • رسالة فی حرکة الدرجه فی النسبه بین المستوی و المنحنی (منسوب به علّامه، در هیئت و ریاضی)
  • شرح کتاب حکمةالأشراق از شهاب‌الدین سهروردی (از این روست که او را فیلسوف اشراقی دانسته‌اند.)
  • تحفة السعدیه (شرحی بر کتاب قانون در طب از ابن سینا)
  • شرح کتاب مفتاح العلوم از سکاکی (مفاتح المفتاح)
  • شرح کتاب مختصر الأصول از ابن حاجب (در فقه)
  • رساله در تحقیق عالم مثال (در باره? عالم مثال، معاد جسمانی و کیفیت آخرت.)
  • رساله? فعلت فلاتلم (در هیئت)
  • شرح کتاب روضه‌الناظر از خواجه نصیر طوسی
  • اجوبه‌المسائل (در طرح چند پرسش و ابهام فلسفی)

آثار مشکوک منسوب به قطب‌الدین کازرونی


مقبره شیرازی در چرنداب تبریز

علّامه قطب‌الدین رسالات و تألیفات دیگری نیز دارد که در منسوب کردن برخی از این آثار به علامه در نظر مورخان جای شبهه و ابهام است و از آن میان می‌توان به رسالات زیر اشاره نمود:

  • حاشیه بر کتاب الکشاف عن الحقایق التنزیل از زمخشری
  • فتح المنان فی تفسیر القرآن
  • خریدة العجایب
  • رساله فی بیان الحاجه الی الطب و آداب الاطباء و وصایائهم
  • شرح کتاب نجات ابن سینا
  • شرح اشارات ابن سینا
  • مشکلات التفاسیر یا مشکلات القرآن
  • مشکل الاعراب
  • شرح الاسرار از شهاب‌الدین سهروردی
  • التبصره فی الهیئه

 

 

میرمیران


 


ابن نفیس


ابن نفیس

أبو الحسن علاء الدین علی بن ابی الحرم القَرَشی الدمشقی ملقب به ابن نفیس طبیب مسلمانی است که بیشتر به خاطر توصیف گردش ریوی خون برای اولین بار، مشهور است. او به سال 607 هجری در قَرَش (نزدیک دمشق) به دنیا آمد. وی در دانشکده پزشکی "بیمارستان نوری" دمشق به فعالیت پرداخت؛ و علاوه بر طب، علوم فقه، ادبیات و الهیات را نیز آموخت. او در سال 687 هجری درگذشت.

 

 

 

 

میرمیران


محمد بن احمد شمس‌الدین المقدسی جغرافی‌دان قرن چهارم هجریست.[1] وی در بیت المقدس متولد شده‌است. او برای نوشتن کتابش از ساحل هند تا اندلس در اسپانیا مسافرت کرد و بیشتر نوشته‌هایش بر پایه مشاهدات خود او است.

پس از پایان مسافرت‌هایش و در چهل سالگی کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم را نوشت که در نوع خود کامل‌ترین و جامع‌ترین کتاب می‌باشد. مقدسی در اول کتاب خود با دیدی انتقادی از علم جغرافیا در نزد اعراب تا روزگار خودش صحبت کرده‌است و از سختی‌هایی که در راه نوشتن این کتاب کشیده سخن گفته‌است.

وی برای جمع‌آوری اطلاعات در هر ناحیه‌ای به متن جامعه? آنجا نفوذ می‌کرده، به این ترتیب که با قاضیان نشست و برخاست می‌کرده و در هر شهری به بازرگانی می‌پرداخته و با انواع آدم‌ها در آنجا معاشرت می‌نموده‌است. در مجالس داستان‌سرایان منطقه حضور می‌یافته‌است و حتی به استخدام والیان و ملاکان آنجا نیز درمی‌آمده‌است. همچنین فاصله هر شهر با شهر دیگر را بدست می‏آورده‌است و در قوم و نژاد و زبان و مذهب مردم هر منطقه تحقیق می‌نموده‌است. وی در همه فعالیت‌های اقتصادی، دینی و بازرگانی مردمان هر ناحیه تحقیق می‌کرد و در ابتدای کتاب خود نیز توضیح داده‌است که کتابش تنها به شرح کوه‏ها و بیابان‌ها و رودها و دریاهای ممالک اسلامی نپرداخته‌است.

وی همچنین در مورد تفاوت‌های دینی و نژادی و جمعیتی و شکل ظاهری مردم هر منطقه پرداخته و مراکز مهم تجاری، راه‌های ارتباطی، زیست‌بوم منطقه‌ای و حتی در مورد نقاط ضعف و قوت مردم هر ناحیه و مراکز مقدس و نواحی خطرناک هر منطقه نیز توضیح داده‌است. روش وی در گردآوری این اطلاعات مبتنی بر مشاهده مستقیم یا پرسش از معتمدین آن نواحی یا مراجعه به کتابخانه‌ها بوده‌است.

 

 

 

میرمیران


شریف ادریسی


نقشه? ادریسی از جهان

الشریف الادریسی فرزند محمد (1100- 1166) میلادی. نام کامل وی: ( ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن ادریسی الحمودی الحسنی الادریسی ) مشهور به شریف ادریسی.

او یکی از سه جغرافی‌دان بزرگ عرب در آن عصر بود. آن دوی دیگر مقدسی بشاری و ابن الحائک بودند و ادریسی برتر وبرجسته‌ترین آنان بود.

 

 

سرگذشت

شریف ادریسی به سال 1100 میلادی در شهر سبته از توابع کشور اسپانیا متولد گردید.به خاطر آنکه به خاندان ادارسه موسس دولت ادریسیان مغرب نسبت داشت، شریف نامیده می‌شد.وی در شهر قرطبه (کوردوبا) در اسپانیا تحصیلات خود را به پایان رسانده است.از نوجوانی اشتیاق به سفر و جهانگردی داشت، سرانجام به سفر رفت و تقریباً از بیشتر شهرهای موجود آن زمان دیدن نمود تا اینکه سرانجام به جزیره سیسیل رسید و به دربار پادشاه آن یعنی راجر دوم رفت. ادریسی ثمره جهانگردی خود در سیسیل را در کتابی به نام نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق گرد آورد و تقدیم پادشاه سیسیل نمود. کتاب مورد پسند پادشاه قرار گرفت، شاه از ادریسی درخواست کرد که نقشه‌ای نیز برپایه? مناطق که در کتاب آورده‌است بسازد و ضمیمه? کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق سازد. ادریسی نیز به دستور شاه عمل می‌کند و نقشه? مورد نظر پادشاه را از نقره‌هایی که پادشاه در اختیارش قرار می‌دهد، می‌سازد که به نقشه? ادریسی معروف است. کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق در اروپا به «کتاب راجر» مشهور است.

ادریسی در سال 1166 میلادی در سیسیل درگذشت و در آنجا و طبق مراسم خاصی که از سوی راجر دوم بر پا شده بود به خاک سپرده شد.

سفرها

وی در دوران جوانی و در قرن ششم هجری سفرهای طولانی خود را آغاز نمود.وی به نقاط گوناگونی از جمله سرچشمه‌های رود نیل یعنی دریاچه‌هایی در مرکز آفریقا رفته است.این دریاچه‌ها همان دریاچه‌هایی هستند که کسانی در قرن نوزدهم مانند ریچارد برتون جغرافی‌دان و کاشف انگلیسی آنها را به نامهای دریاچه ویکتوریا ? تانگانیکا و نیاسا نام گذاری کردند.

ادریسی نقل می‌کند که از لیشبونه(لیسبون) به مراکش سفر نموده است و قسطنطنیه را مشاهده نموده است.سپس از جنوب فرانسه با کشتی به انگلستان رفته است.وی در اقیانوس اطلس بر روی جزر و مد دریا مطالعه نموده و اشاره می‌کند که در 13 تا 15 ماه قمری بر اثر جادبه ماه جزو مدهای بزرگی در آنجا رخ می‌دهد.

در سال 510 ه.ق به سمت آسیای صغیر سفر کرده است و از دریای مدیترانه به سمت مراکش بازگشته است.سومین و مشهورترین سفر وی، سفرش به دریاچه‌های آفریقا بوده است.بعد از این سفر به علت آنکه پادشاه سیسیل به جغرافیا علاقه‌مند بوده است و ادریسی نیز در این زمینه در مدیترانه مشهور گشته بود، در نتیجه شاه سیسیل وی را به دربارش دعوت می‌کند و ادریسی نیز از آفریقا به سمت سیسیل حرکت می‌نماید و در بندر پالرمو پیاده می‌شود

اطلاعات جغرافیایی ادریسی

هنگامی که وی در سیسیل بود، به علت آنکه بنادر سیسل پر رفت‌وآمد بودند، وی توانست اطلاعات زیادی از افرادی که از آنجا عبور می‌کردند درباره سرزمینهایشان بدست بیاورد.همچنینی به خاطر موقعیتی که وی در دربار یک پادشاه مسیحی داشت می‌توانست اطلاعاتی در باره دیگر کشورهای مسیحی آن روزگار مانند فرانسه و آلمان و انگلستان و حتی شبه جزیره اسکاندیناوی بدست بیاورد که تا آن زمان هیچ جغرافی‌دان مسلمانی به آن اطلاعات دست پیدا نکرده بود.

آثار

 نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق

 

میرمیران


غیاث‌الدین جمشید کاشانی (حدود 790-832) ریاضی‌دان برجسته، اخترشناس و شمارشگر زبردست ایرانی بود. نام کامل او عبارت است از جمشید بن مسعود بن محمود طبیب کاشانی ملقب به غیاث‌الدین که در غرب به الکاشی (al-kashi) مشهور است. او در عمر کوتاه خود آلات رصدی دقیقی اختراع کرد و از حدود 808 (1406) تا پایان عمرش 832 (1429) فعالیت علمی داشت و در دوران فعالیت علمی‌اش به نوشتن کتاب‌های گوناگونی در زمینه? ریاضیات و نجوم پرداخت.

غیاث‌الدین جمشید کاشانی هر چند فیزیکدان بود، ولی علاقه? اصلی‌اش متوجه ریاضیات و اخترشناسی بود؛ پس از دوره? طولانی بی‌نوایی و سرگردانی، سرانجام در سایه? حمایت سلطان الغ‌بیگ، که خود دانشمند بزرگی بود، موقعیت شغلی مطمئنی در سمرقند به‌دست آورد.

غیاث‌الدین جمشید کاشانی، زبردست‌ترین حساب‌دان و آخرین ریاضی‌دان برجسته? دوره? اسلامی و از بزرگ‌ترین مفاخر تاریخ ایران به شمار می‌آید. وی به تکمیل وتصحیح روش‌های قدیمی انجام چهار عمل اصلی حساب پرداخت و روش‌های جدید و ساده‌تری برای آن‌ها اختراع کرد. در واقع، کاشانی را باید مخترع روش‌های کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب (به ویژه ضرب و تقسیم) دانست. کتاب ارزشمند وی با نام مفتاح الحساب کتابی درسی، درباره? ریاضیات مقدماتی است و آن را از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان سرآمد همه? آثار ریاضی سده‌های میانه می‌دانند.

 

 

زندگی‌نامه

جمشید ملقب به غیاث‌الدین، فرزند پزشکی کاشانی به نام مسعود حدود سال 790 قمری (1388 میلادی)، در کاشان چشم به جهان گشود. او در همه? آثارش خود را چنین معرفی کرده‌است:

کمترین بندگان خداوند (یا نیازمندترین بندگان خدا به رحمت او)، جمشید، پسر مسعود طبیب کاشانی، پسر محمود پسر محمد

بیشتر آنچه که از زندگی وی می‌دانیم از بررسی آثار علمی ارزنده‌اش و نیز دو نامه‌ای که خطاب به پدر خود و مردم کاشان نوشته به دست آمده‌است.

دوران کودکی و جوانی وی درست هم‌زمان با اوج یورش‌های وحشیانه? تیمور به ایران بود. با وجود این، جمشید در همین شرایط نیز هرگز از آموختن غافل نشد. پدرش مسعود، چنان‌که گفتیم، پزشک بود اما شاید از علوم دیگر نیز بهره? بسیار داشت. برای نمونه، از یکی از نامه‌های کاشانی به پدرش معلوم می‌شود که پدر قصد داشته تا شرحی بر معیار الاشعار نصیرالدین طوسی بنویسد و برای پسر، یعنی جمشید بفرستد.

نخستین فعالیت علمی کاشانی که از تاریخ دقیق آن آگاهیم، رصد خسوف در 12 ذیحجه? 808 قمری، برابر با دوم ژوئن 1406 میلادی در کاشان است. غیاث‌الدین نخستین اثر علمی خود را در همین شهر و در 21 رمضان 809 قمری مطابق با اول مارس 1407 میلادی، یعنی 2 سال پس از مرگ تیمور و فرونشستن فتنه? او، نوشت. چهار سال بعد در 813 قمری هنوز در کاشان بود و رساله? مختصری به فارسی درباره? کیهان‌شناسی (علم هیأت) نوشت. در 816 قمری کتاب نجومی مهم خود «زیج خاقانی» را به فارسی نوشت و به اُلُغْ بیگ، فرزند شاهرخ و نوه? تیمور، که در سمرقند به سر می‌برد، هدیه کرد. کاشانی امید داشت که با حمایت الغ بیگ بتواند با آسودگی بیشتر پژوهش‌های علمی خود را ادامه دهد.

کاشانی دست کم تا مدتی پس از پدیدآوردن کتاب ارزشمند «تلخیص المفتاح»، یعنی 7 شعبان 824 قمری مطابق با 7 اوت 1421 میلادی، هنوز در کاشان به سر می‌برد. این نکته خود مایه? شگفتی بسیار است که چرا مردی دانشور چون بیگ پس از مطالعه? زیج خاقانی به نبوغ کمنظیر پدیدآورنده? آن پی نبرد! کاشانی در یکی از دو نامه? خود از یک سو به طور تلویحی از این که بسیار دیر مورد توجه دولت‌مردان قرار گرفته گلایه می‌کند و از سوی دیگر از این‌که پس از این مدت دراز به شهری چون سمرقند دعوت شده‌است، سر از پا نمی‌شناسد.

کاشانی به احتمال قوی در 824 قمری به همراه معین‌الدین کاشانی (همکار غیاث‌الدین در کاشان و سمرقند) از کاشان به سمرقند رفت و چنان که خود در نامه‌هایش کم و بیش اشاره کرده، در پی‌ریزی رصدخانه? سمرقند نقش اصلی را ایفا نمود. از همان آغازِ کار، وی را به ریاست آن‌جا برگزیدند و تا پایان عمر به نسبت کوتاه خود در همین مقام بود.

مرگ

 کاشانی سرانجام صبح روز چهارشنبه 19 رمضان 832 قمری برابر با 22 ژوئن 1429 میلادی بیرون شهر سمرقند و در محل رصدخانه کشته شد. امین احمد رازی در کتاب تذکره? هفت اقلیم می‌گوید که چون کاشانی چنان که باید و شاید آداب حضور در دربار را رعایت نمی‌کرد، الغ بیگ فرمان به قتل او داد. البته بنا به نقلی به او تهمت سوء قصد به جان بیگ (حاکم سمرقند) زدند و او پیش الغ بیگ مغضوب گردید و در آخر به دست داروغه ی سمرقند و فرمان وزیر سمرقند کشته شد.

از نامه‌های کاشانی به پدرش چنین برمی‌آید که پدر به دلایلی از سرنوشت فرزند خود در دربار الغ بیگ نگران بود و در نامه یا نامه‌هایی، پسر را از خطرات معمول در دربار پادشاهان برحذر داشته بود و کاشانی نیز در پاسخ برای کاستن از نگرانی‌های پدر، نمونه‌های متعددی از توجه خاص الغ بیگ به خود را برای پدر شاهد آورده بود. پس از مرگ وی خانواده جمشید در شهر سمرقند و کاشان به کاشانی ها و بعد ها به کاشانی آن یا کاشانیان معروف شدند.[نیازمند منبع]

مهم‌ترین دستاوردها

ابداع و ترویج کسرهای اعشاری به قیاس با کسرهای شصتگانی که در ستاره‌شناسی متداول بود. محاسبه? عدد پی تا شانزده رقم اعشار به نحوی که تا صد و پنجاه سال بعد کسی نتوانست آن را گسترش دهد: 2π=6?2831853071795865

محاسبه سینوس (جیب) زاویه? یک درجه با روش ابتکاری حل یک معادله? درجه سوم (sin1=.0174524064372835103712) که هفده رقم اعشاری عدد به دست آمده با مقداری که امروزه محاسبه می‌شود همخوانی دارد. [1] در واقع کاشانی مقدار سینوس یک درجه را تا ده رقم صحیح شصتگانی حساب کرد (به کمک فرمول \sin 3 \phi = 3 \sin \phi - 4 \sin^3 \phi\,\![2]).

اختراع ابزار اخترشناسی دقیق از جمله وسیله‌ای به نام «طبق المناطق» برای محاسب طول ستارگان که کتاب نزهت‌الحدائق در شرح آن است.

نوآوری‌های کاشانی

 اختراع کسرهای دهگانی (اعشاری). گرچه کاشانی نخستین به کار برنده? این کسرها نیست، اما بی‌تردید رواج این کسرها را به او مدیونیم.

  1. دسته‌بندی معادلات درجه? اول تا چهارم و حل عددی معادلات درجه? چهارم و بالاتر
  2. محاسبه? عدد پی. کاشانی در الرسالة المُحیطیة (ص 28)، عدد π را با دقتی که تا 150 سال پس از وی بی‌نظیر ماند محاسبه کرده‌است.
  3. تکمیل و تصحیح روش‌های قدیمی انجام چهار عمل اصلی و اختراع روش‌های جدیدی برای آن‌ها. در واقع، کاشانی را باید مخترع روش‌های کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب (به ویژه ضرب و تقسیم) دانست.
  4. اختراع روش کنونی پیدا کردن ریشه? n اُم عدد دلخواه. روش کاشانی در اصل همان روشی است که صدها سال بعد توسط پائولو روفینی (ریاضی‌دان ایتالیایی، 1765-1822میلادی) و ویلیام جُرج هارنر (ریاضی‌دان انگلیسی، 1786-1837میلادی)، باردیگر اختراع شد.
  5. اختراع روش کنونی پیدا کردن جذر (ریشه? دوم) که در اصل ساده شده? روش پیدا کردن ریشه? n اُم است.
  6. ساخت یک ابزار رصدی. کاشانی ابزارِ رصدی جالبی اختراع کرد و آن را طَبَقُ المَناطِقْ نامید. رساله‌ای نیز به نام نُزْهَةُ الحَدائِق درباره? چگونگی کار با آن نوشت.
  7. تصحیح زیج ایلخانی. کاشانی زیج خاقانی را نیز در تصحیح اشکالات زیج ایلخانی نوشت.
  8. نگارش مهم‌ترین کتاب درباره? حساب. کتاب مفتاح الحساب کاشانی مهم‌ترین و مفصل‌ترین اثر درباره? ریاضیات عملی و حساب در دوره? اسلامی است.
  9. محاسبه? جِیب یک درجه. کاشانی در رساله? وَتَر و جِیب مقداری برای جِیبِ یک درجه (60 sin 1?) به دست آورده که اگر آن را بر 60 تقسیم کنیم، حاصل آن تا 17 رقم اعشاری با مقدار واقعی سینوس یک درجه موافق است.

آثار کاشانی

  1. سُلّمُ السَماء (نردبان آسمان) یا رساله? کمالیه به عربی. کاشانی این رساله را در 21 رمضان 809 قمری (اول مارس 1407 میلادی) در کاشان به پایان رسانده‌است. کاشانی در این رساله از قطر زمین، قطر خورشید، ماه، سیارات، و ستارگان و فاصله? آن‌ها از زمین سخن گفته‌است.
  2. مختصر در علم هیأت به فارسی. کاشانی این رساله را در 813 قمری برابر با 1410 میلادی، یا اندکی پیش از آن نوشت. وی در این رساله درباره? مدراهای ماه، خورشید، ستارگان، و سیاره‌ها و چگونگی حرکت آن‌ها سخن گفته‌است.
  3. زیج خاقانی به فارسی: این کتاب یکی از آثار مهم نجومی کاشانی به شمار می‌رود. کاشانی این زیج را در 816 قمری (1413 میلادی) کامل کرد. هدف کاشانی از نگارش این زیج، تصحیح اشتباهاتی است که در زیج ایلخانی روی داده‌است. کاشانی در مقدمه? زیج خود با به رغم انتقاد از مطالب زیج ایلخانی، از نویسنده? آن، خواجه نصیرالدین طوسی، با تجلیل و احترام بسیار یاد کرده‌است.
  4. شرح آلات رَصَد به فارسی: کاشانی این رساله را در ذیقعده? 818 قمری(ژانویه? 1416 میلادی) برای شخصی به نام سلطان اسکندر نوشته‌است. برخی این اسکندر را «اسکندر بن قرایوسف قراقویونلو» دانسته‌اند. اما برخی دیگر، معتقدند که این اسکندر، پسر عموی الغ بیگ است که بر فارس و اصفهان حکومت می‌کرده‌است.
  5. نُزْهَةُ الحَدائِق به عربی: کاشانی این رساله را در دهم ذیحجه? 818 قمری مطابق 10 فوریه? 1416 میلادی (حدود یک ماه پس از نگارش رساله? شرح آلات رصد) نوشته و در آن دستگاهی به نام طبق المناطق را که اختراع خود وی بوده، شرح داده‌است. با این دستگاه می‌توان محل ماه و خورشید و پنج سیاره? شناخته شده تا آن زمان و نیز فاصله? هر یک از آن‌ها را تا زمین، و برخی پارامترهای سیاره‌ای دیگر را به دست آورد.
  6. ذِیلِ نزهة الحدائق. کاشانی در نیمه? شعبان 829 قمری (22 ژوئن 1426 میلادی) و هنگامی که در سمرقند اقامت داشته، ده «اِلْحاق» (پیوست) را به نزهة الحدائق افزوده‌است.
  7. تَلْخیصُ المِفْتاح به عربی. این رساله، چنان که از نامش پیداست گزیده? مفتاح الحساب کاشانی است. کاشانی کار تلخیص را در 7 شعبان 824 قمری (7 اوت 1421 میلادی) به پایان رسانده‌است. وی در مقدمه? این رساله چنین آورده‌است: «اما بعد، نیازمندترین بندگان خداوند به بخشایش وی، جمشید ملقب به غیاث، پسر مسعود پزشک کاشانی، پسر محمود، که خداوند روزگارش را نیکو گرداند، گوید که چون از نگارش کتابم موسوم به مفتاح الحساب فارغ شدم، آن دسته از مطالب این کتاب را که دانستن آن‌ها برای نوآموزان واجب است در این مختصر گرد آوردم و آن را تلخیص المفتاح نامیدم.»
  8. الرِسالةُ المُحیطیة به عربی. کاشانی این رساله را که یکی از مهم‌ترین آثار اوست در اواسط شعبان 827 قمری (ژوئیه? 1424 میلادی) به پایان رسانده‌است. وی در این رساله نسبت محیط دایره به قطر آن، یعنی عدد پی را به دست آورده‌است.
  9. وَتَر و جِیب، کاشانی این رساله? را درباره? چگونگی محاسبه? جِیب یک درجه نوشته‌است. شوربختانه متن اصلی این رساله باقی نمانده اما از شرح‌هایی که بر آن نوشته‌اند می‌توان به مطالب آن پی برد.
  10. زیج تَسْهیلات، کاشانی این اثر را پیش از 830 قمری تألیف کرده‌است زیرا در مقدمه? مفتاح الحساب از این کتاب نام برده(ص 36) ولی تا کنون وجود نسخه‌ای قطعی از آن گزارش نشده‌است.

مفتاح الحساب

کاشانی کار نگارش مفتاح الحساب را، که بی‌تردید مهم‌ترین، مفصل‌ترین و برجسته‌ترین کتابِ ریاضیات عملی در دورة اسلامی بشمار می‌آید، در 3 جمادی‌الاولی سال 830 قمری برابر با 2 مارس 1427 میلادی به پایان رسانده و آن را به الغ بیگ هدیه کرده‌است. اما پیش‌نویس این کتاب را دست کم از 6 سال پیش، یعنی 824 قمری فراهم آورده و در این مدت، مشغول تکمیل و اصلاح آن بوده‌است. زیرا او در مقدمه? تلخیص المفتاح که در همین سال نوشته شده، تأکید کرده که این تلخیص را پس از به پایان رساندن تألیف مفتاح الحساب فراهم آورده‌است.

برای نشان دادن اهمیت مفتاح الحساب کاشانی نزد شرق شناسان، بویژه محققان اروپایی، در این‌جا به چاپ‌های مختلف متن عربی و ترجمه‌های این اثر اشاره می‌کنیم:

  1. در 1864 میلادی فرانتس ووپکه، محقق آلمانی الاصل ساکن فرانسه، بخشی از این کتاب را به فرانسه ترجمه کرد.
  2. در 1944 میلادی، پاول لوکی بخش قابل توجهی از مفتاح الحساب را به آلمانی ترجمه و شرح کرد. این ترجمه نیز، همچون ترجمه? رسالة محیطیه، پس از مرگ لوکی و در سال 1951 میلادی منتشر شد. وی همچنین مقاله? مهمی درباره? روش کاشانی در پیدا کردن ریشه? n اُم اعداد نوشت.
  3. در 1951 میلادی نائله رجایی در پایان‌نامه? دوره? دکترای خود در دانشگاه آمریکایی بیروت، با استفاده از مطالب مفتاح الحساب و رسالة محیطیه به بحث درباره? اختراع کسرهای اعشاری توسط کاشانی پرداخت.
  4. در همان سال و در همان دانشگاه، عبدالقادر الداخل نیز در پایان‌نامه? دکترای خود روش کاشانی درباره? پیدا کردن ریشه? n اُم در دستگاه شمار شصتگانی بررسی کرد.
  5. در 1956 میلادی نیز برویس رُزنفلد، آدُلف یوشکویچ، و سِگال، تصویر یک نسخه? خطی این اثر و نیز تصویر یک نسخه? خطی رساله? محیطیه? را همراه با ترجمه? روسی آن در مسکو به چاپ رساندند.
  6. در 1967 میلادی احمد سعید الدمرداش و محمد حمدی الحفنی الشیخ، متن عربی این کتاب را در قاهره به چاپ رساندند. غلط‌های این چاپ حتی از غلط‌های نسخه? خطی چاپ مسکو بیشتر است.
  7. در 1977 میلادی نادر النابلسی یک بار دیگر تمامی این کتاب را با حواشی به نسبت سودمند و با دقتی بیشتر از دو مصحح قبلی در دمشق به چاپ رساند.

گفتنی است که در هیچ یک از ترجمه‌ها یا چاپ‌های یاد شده از نسخه? خطی کتابخانه? ملی ملک، که کهن‌ترین و بهترین نسخه? موجود مفتاح الحساب به بشمار می‌آید استفاده نشده‌است.

نظرات دانشمندان معاصر

پاول لوکی، پژوهشگر برجسته? آلمانی که بیش از هر تاریخ شناس دیگری در راه شناساندن ارزش آثار ریاضی این دانشمند بزرگ به جهان کوشش کرده، درباره? آثار کاشانی چنین آورده‌است:

پس از پژوهش درباره? برخی آثار کاشانی، که خوشبختانه بیشتر آن‌ها در کتابخانه‌های شرق و غرب موجود است، او را ریاضی‌دانی هوشمند، مخترع، نَقّاد و صاحب افکار عمیق یافتم. کاشانی از آثار ریاضی‌دانان پیش از خود آگاه و بویژه در فن محاسبه و به کار بستن روش‌های تقریبی بسیار آگاه و چیره‌دست بوده‌است. اگر رساله? محیطیه او به دست ریاضی‌دانان غربی معاصر وی رسیده بود، از آن پس مردم مغرب زمین از بعضی منازعات و تألیفات مبتذل درباره? اندازه‌گیری دایره (محاسبه? عدد پی) بی‌نیاز می‌شدند. اگر نظریه? واضح و روش علمی وی در مورد شناساندن کسرهای اعشاری انتشار یافته بود، فرانسوا وی‌یتْ، اِستِوِن، و بورگی ناچار نمی‌شدند که یک قرن و نیم پس از کاشانی نیروی فکری و عملی خود را برای از نو یافتن این کسرها به کار اندازند.

اِدوارد اِستوارت کنِدی، پژوهشگر برجسته? آمریکایی، که مدتی نیز در ایران می‌زیسته‌است و با زبان فارسی آشنایی دارد درباره? کاشانی چنین گفته‌است:

پیش از هر چیز باید گفت که کاشانی حاسبی زبردست بود و در این فن مهارت شگفت انگیزی داشت. و شاهد این مدعا این است که وی با اعداد شصتگانی خالص به آسانی و روانی حساب می‌کرد. کسرهای اعشاری را اختراع نمود، روش تکراری را در حساب به طور کامل و پیگیر به کار می‌بست. با چیره دستی مراحل محاسبه را طوری تنظیم می‌نمود که بتواند حداکثر مقدار خطا را پیش‌بینی کند و در هر جا درستی اعمال را امتحان می‌کرد.

آدُلف یوشکویچ، پژوهشگر مشهور روسیه در کتاب تاریخ ریاضیات در سده‌های میانه در باره? کتاب ارزشمند کاشانی می‌نویسد:

مفتاح الحساب کتابی درسی، درباره? ریاضیات مقدماتی است که استادانه تألیف شده و مؤلف آنچه را که طبقات مختلف خوانندگان کتاب بدان نیاز داشته‌اند، در نظر گرفته‌است. این کتاب از حیث فراوانی و گوناگونی مواد و مطالب و روانی بیان تقریباً در همه? آثار ریاضی سده‌های میانه یگانه‌است.

مهم‌ترین تالیفات


عکس صفحه? آخر رساله? محیطیه موجود در کتاب‌خانه? آستان قدس رضوی شماره 229.

در زمینه? ریاضیات

  • مفتاح الحساب
  • رساله? محیطیه
  • رساله وتر و جیب

در زمینه? اخترشناسی

  • زیگ خاقانی در تکمیل زیگ ایلخانی تالیف نصیرالدین طوسی (به فارسی)
  • زیج التهسیلات
  • نزهت الحدایق شرح دو ابزاری که خود اختراع کرده بود، طول‌یاب سیاره‌ای، و دستگاهی برای اجرای درونیابی خطی، می‌پردازد.

فیلم و سریال ساخته شده در باره او

از زندگی و سرگذشت غیاث‌الدین جمشید کاشانی تاکنون دو فیلم و سریال ساخته شده‌است.

  • شهرآشوب به کارگردانی یدالله صمدی، محصول سال 1384
  • نردبام آسمان به کارگردانی محمدحسین لطیفی، محصول سال 1388، پخش شده از 1 شهریور 1388 تا 24 شهریور 1388 (رمضان 1388)

بازپخش از شبکه ی IFilm از تاریخ 6 / 12 / 1391

"مقالات نوشته شده درباره ی او" قیاس غیاث علی (ع) مقاله ای نوشته شده بر اساس سریال نردبام آسمان توسط مسعود کازرونی

 

 

میرمیران



امام محمد غزالی فرزند محمد (450 — 505 ه‍ ق) فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی و یکی از بزرگ‌ترین مردان تصوف سده? پنجم هجری است. نام کامل وی : ابی حامد محمد بن محمد الغزالی الشافعی ، ملقب به حجت‌الاسلام زین الدین الطوسی ، است. او در غرب بیشتر با نامهای Al-Ghazali و Algazel شناخته می‌شود.

 

 

زندگی

محمد غزالی به سال 450 هجری قمری در توس از اعمال خراسان دیده به جهان گشود. در دوران کودکی در زادگاهش تعلیمات خود را فرا گرفت. پدرش از رشتن پشم، گذران زندگی می‌کرد. آنچه می‌رشت در دکانی در بازار پشم فروشان می‌فروخت و بدین سبب او را غزالی می‌گفتند. پدر محمد غزالی اهل ورع و تقوی بود و غالباً در مجالس فقیهان حضور می‌یافت. دو پسر داشت: محمد و احمد. این دو هنوز خردسال بودند که اواز دنیا رفت. طبق وصیت وی، پسرانش را به یکی از دوستانش که ابوحامد احمد بن محمد الراذکانی نام داشت و صوفی مسلک بود سپردند. آن مرد نیز به وصیت عمل کرد تا آنگاه که میراث پدر به پایان رسید. روزی به آنها گفت: «هر چه از پدر برای شما مانده در وجه شما بکار بردم. من مردی فقیر هستم و از دارایی بی نصیب، اکنون باید برای تحصیل فقه به مدرسه‌ای بروید تا با آنچه به عنوان ماهیانه می‌گیرید، نانی بدست آورید که مرا سخت کیسه تهی است». محمد و برادرش احمد ناگزیر به یکی از مدارس طلاب در نیشابور رفتند و به تحصیل ادامه دادند. ابوحامد محمد غزالی بی اندازه باهوش و تند ذهن بود. علوم دینی و ادبی را نزد احمد الراذکانی فراگرفت و سپس مدتی در یکی از مدارس طوس به تحصیل پرداخت. آنگاه به گرگان نزد ابونصر اسماعیل رفت. بعد از مدتی دوباره به زادگاه خود، طوس برگشت و مدت سه سال در طوس به مطالعه و تکرار دروس پرداخت.

امام محمد غزالی در آستانه? شیخ‌الحرمین

غزالی در سال 470 هجری قمری به نیشابور رفت و در آنجا با امام‌الحرمین_جوینی آشنا شد وتا وفاتش که در سال 478 هجری قمری بود، ملازمش بود. تحصیلات غزالی تنها فقه نبود، او در علم اختلاف مذاهب، جدل، منطق و فلسفه هم دانش اندوخت تا آنجا که بر همه اقران خود تفوق یافت. در میان چند تن شاگردان ابوالمعالی جوینی که همگی از علماء و فضلای آن دوره بودند بر همه تقدم یافت و امام‌الحرمین بداشتن چنین شاگردی بخود می‌بالید.

در بارگاه وزیر اعظم نظام‌الملک

بعد از وفات استادش الجوینی، امام محمد غزالی به قصد دیدار خواجه نظام‌الملک طوسی، وزیر سلطان ملکشاه سلجوقی پسر آلب ارسلان از نیشابور بیرون آمد. وی وزیر، نظام الملک را در لشکرگاهش ملاقات نمود. نظام‌الملک را از غزالی که هم شهریش نیز بود خوش آمد، اکرامش کرد و بر دیگرانش مقدم داشت و غزالی مدت شش ماه در کنف حمایت او زیست. سپس او را به تدریس در نظامیه بغداد و توجه به امور آن مأمور کرد. غزالی در سال 483 هجری وارد بغداد شد و با موفقیت زیاد به کار پرداخت و سخت مورد توجه و اقبال دانش پژوهان گردید. حلقه درس او هر روز گسترش بیشتر یافت و فتواهای شرعی او مشهورتر شد. تا آنجا که صیت اشتهارش دور و نزدیک را بگرفت. محمد غزالی در بغداد در ضمن تدریس به تفکر و تألیف در فقه و کلام و رد بر فرقه‌های گوناگون چون باطنیه، اسماعیلیه و فلاسفه نیز مشغول بود.

در این مرحله از نخستین مرحله‌های حیاتش بود که در معتقدات دینی و همه معارف حسی و عقلی خود به شک افتاد. ولی این شک بیش از دوماه بطول نینجامید و پس از آن به تحقیق در فرقه‌های گوناگون پرداخت و در علم کلام استادی یافت و در آن علم صاحب تألیف و تصنیف شد. آنگاه به تحصیل فلسفه همت گماشت، ولی بدون آنکه از استادی استعانت جوید، خود به مطالعه کتابها فلسفی پرداخت. غزالی وقت‌های فراغت از تصنیف و تدریس علوم شرعی را به مطالعه کتابهای فلسفی اختصاص داده بود و این کار سه سال مدت گرفت. چون از فلسفه فراغت یافت به مطالعه کتابهای تعلیمیه و اطلاع از دقایق مذهب ایشان اشتغال جست. در این مرحله از عمر بود که به تألیف مقاصد الفلاسفه و تهافت الفلاسفه و المستهظرین که همان کتاب «فضایح الباطنیه و فضائل المستظهریه» باشد و برخی کتابهای فقهی و کلامی دیگر توفیق یافت.

سفر امام غزالی به شامات

امام ابی حامد محمد الغزالی در سال 488 هجری از خراسان راهی شام شد و در آنجا نزدیک به دو سال بماند، که هیچ کار جز عزلت و خلوت و ریاضت و مجاهدت نداشت. مدتی در مسجد دمشق اعتکاف نمود. سپس از شام به بیت المقدس رفت و هر روز به مسجد قبه الصخره می‌رفت و خویش را در آنجا محبوس می‌داشت و گاه به آب و جارو کردن مسجد و خدمتگذاری زائران می‌پرداخت. تا اینکه داعیه حج در او پدید آمد و به حجاز رفت. بر سر راه حجاز در الخلیل، چنانکه خود در زندگینامه? خودنوشتش «المنقذ من الضلال» آورده‌است، بر سر تربت ابراهیم خلیل با خدا عهد کرد که دو کار را دیگر هرگز نکند، از پادشاهان صله نگیرد و وارد مجادلات کلامی با دیگر متکلمان نگردد. سپس شوق دیدار و درخواست‌های کودکان به وطن کشیدش و با آنکه نمی‌خواست بدانجا بازگردد عزم توس (طوس) کرد. ولی در طوس نیز خلوت گزید و تا دل را تصفیه کند به ذکر پرداخت. حادثه‌های زمان و مهم‌های عیال و ضررهای معاش از مقصد بازش می‌داشت و آرامش خاطر او رابرهم می‌زد. این حال ده سال بطول انجامید، و غزالی در این مدت مشهورترین کتابهای خود و به ویژه احیاء علوم الدین را تألیف کرد.

بازگشت به نیشابور

ابی حامد الغزالی در سال 499 هجری قمری از عزلت بیرون آمد و قصد نیشابور کرد. در نظامیه این شهر به تدریس مشغول شد. علت بازگشت او به نیشابور و تدریس در نظامیه، با آنکه در بغداد از تدریس اعراض کرده بود و از این ماجرا ده سال میگذشت، فرمان پادشاه بود، زیرا این اصرار به قدری شدید شده بود که اگر استنکاف می‌ورزید، بیم جان خویش داشت. اما پادشاهی که غزالی را فرا خوانده بود، محمد برادر برکیارق سلجوقی بود که در سال 498 هجری به پادشاهی رسیده بود و شاید از عوامل بازگشت به نظامیه نیشابور، فخرالملک وزیر، پسر نظام الملک طوسی بود که در بغداد غزالی را به تدریس واداشته بود. توقف غزالی در نیشابور بیش از دو سال به طول نینجامید، که بار دیگر تدریس را ترک گفت و در طوس عزلت گزید. در خانه? خود را به روی آشنا و بیگانه فروبست و با اینکه سلطان سنجر او را به تدریس خواند، غزالی از رفتن سرباز زد و عذر خواست و همچنان در خانه? خود منزوی ماند، تا اینکه بعد از دو سال بدرود حیات گفت.

درگذشت


تابوت احتمالی غزالی

حجت‌الاسلام امام ابی حامد محمد الغزالی در روز دو شنبه 3 دی 490 شمسی، 14 جمادی‌الثانی سال 505 هجری قمری، و در سن 55 سالگی در شهر توس (طوس) بدرود زندگی گفت و در طابران طوس بخاک سپرده شد.

فلسفه غزالی

"""غزالی از جمله افرادی بود که به دوری مسلمین از تعقل و خردگرایی و نفی فلسفه تاثیر زیادی گذاشت . وی علی‌رغم اینکه ماهیت فلسفه را دچار مشکل نمی‌دانست، اما پرداخت به آن را مایه? ضعف ایمان مسلمانان دانست.

کتاب مشهور تهافت الفلاسفه که شاید مهمترین نقد و رد آرای ارسطویی مشربان در تاریخ فلسفه باشد را غزالی به شیوه‌ای فلسفی و نقادانه نگاشت. اسلوب و شیوه منطقی ای که غزالی در نگارش آن کتاب بکار برد امروز فلسفه نقادی نامیده می‌شود. ایرادهایی که غزالی بر مشائیان وارد نموده‌است ذاتاً فلسفی هستند و بعدها در فلسفه مغرب زمین همگی از سوی فیلسوفان بزرگی چون دکارت، هیوم و کانت به شرح و تفصیل بسیار طرح شده‌اند. نفی علیت، اعتباری بودن اخلاق، حمله به استقراء، عدم اعتماد به یافته‌های حسی، حجیت عقل و... که غزالی در این کتاب آنها را به شیوه‌ای منطقی و عقلی طرح نموده، همگی مسائلی فلسفی محسوب می‌شوند که در قرون جدید خود مایه وانگیزه پدیدآمدن مکتبهای جدید فلسفی شده‌اند.

تألیفات محمد غزالی

در میان متفکران اسلامی، هیچ یک به اندازه ابی حامد محمد الغزالی تألیف و تصنیف نکرده‌است. گویند تألیف‌هایش را شمار کردند و بر روزهای عمرش تقسیم نمودند، هر روز چهار جزوه شد و تردیدی در آن نیست که بسیاری از این آثار که اسامی بیشتر آنها در تاریخ نهضتهای فکری اسلامی از رودکی تا سهروردی آمده‌است، منسوب به اوست. می‌گویند تعداد کتابهایی که در طول زمان به وی نسبت داده‌اند شش برابر رقمی است که خود وی دو سال پیش از مرگش در نامه‌ای به سنجر یاد آور شده‌است: «بدان که این داعی در علوم دینی هفتاد کتاب کرد...» و همین موضوع کار پژوهش را بر اهل تحقیق تا حدی دشوار نموده‌است. از جمله خاورشناسان و دانشمندانی که در مورد تالیفات غزالی تحقیق کرده‌اند می‌توان گشه، مک دونالد، گلدزیهر، لویی ماسینیون، اسین پلاسیسوس، مونتگمری وات، موریس بوژیر، میشل آلار، و عبدالرحمن بدوی را نام برد. خصوصاً دکتر عبدالرحمن بدوی دانشمند مصری، با یاری گرفتن از مجموعه تالیفات خاورشناسان قبل از خود، کتاب مؤلفات الغزالی را به نگارش در آورده که در سال 1960 چاپ شده‌است. در این کتاب از 457 کتاب اصلی و منسوب یاد شده به مؤلف، 72 تای آنها را بی تردید متعلق به غزالی دانسته و در صحت بقیه تردید نموده‌است. این 72 کتاب یا رساله را بدوی به ترتیب تاریخی در پنج مرحله تنظیم نموده که به شرح زیر می‌باشد:

  • الف- آثار سالهای دانش اندوزی غزالی، از سال 465 تا 487 هجری:
    • التعلیقه فی فروع المذهب
    • المنخول فی الاصول
  • ب-آثار نخستین دوران درس و بحث
    • البسیط فی الفروع
    • الوسیط
    • الوجیز
    • خلاصةالمختصر و نقاوةالمعتصر
    • المنتحل فی علم الجدل
    • مآخذ الخلاف
    • لباب النظر
    • تحصیل المآخذ فی علم الخلاف
    • المبادی و الغایات
    • شفاء الغلیل فی القیاس و التعلیل
    • فتاوی الغزالی
    • فتوی (فی شأن یزید)
    • غایةالغور فی درایةالدور
    • مقاصد الفلاسفه در (فلسفه)
    • تهافت الفلاسفه در (کلام)
    • معیار العلم فی فن المنطق در (منطق)
    • معیار العقول
    • محک النظر فی المنطق در (منطق)
    • میزان العمل در (منطق)
    • المستظهری فی الرد علی الباطنیه در (کلام)
    • حجةالحق در (کلام)
    • قواصد الباطنیه
    • الاقتصاد فی الاعتقاد در (کلام)
    • قوائد العقائد در (کلام)
    • الرسالةالقدسیة فی قواعد العقلیة در (کلام)
    • المعارف العقلیة و لباب الحکمةالاهیة
  • ج- آثار دوران خلوت نشینی و مردم گریزی غزالی از سال 488 تا 499 هجری
    • احیاء علوم الدین در (تصوف)
    • کتاب فی مسأله کل مجتهد مصیب
    • جواب الغزالی عن دعوة مؤید المک له
    • جواب مفصل الخلاف
    • جواب المسائل الربع التی سألها الباطنیه بهمدان من ابی حامد الغزالی
    • المقصد الأسنی فی شرح الأسماءالحسنی
    • رسالة فی رجوع اسماءالله الی ذات واحدة علی رأی المعتزله و الفلاسفه
    • بدایةالهدایة در (اخلاق)
    • کتاب الوجیز فی الفقه
    • جواهر القرآن
    • کتاب الاربعین فی اصول الدین در (اخلاق).
    • کتاب المضنون به علی غیر اهله
    • المضنون به علی اهله
    • کتاب الدرج المرقوم بالجداول
    • القسطاس المستقیم
    • فیصل التفرقة بین الاسلام و الزندقة
    • القانون الکلی فی التأویل
    • کیمیای سعادت در (تصوف) به فارسی.
    • ایها الولد
    • اسرار معاملات الدین
    • زاد آخرت به فارسی
    • رسالة الی ابی الفتح احمدبن سلامة
    • الرسالةاللدینیه
    • رسالة الی بعض اهل عصره
    • مشکاةالانوار در (تصوف).
    • تفسیر یاقوت التأویل
    • الکشف و التبیین
    • تلبیس ابلیس
  • د- بازگشت به سوی مردم و دومین دوران درس و بحث از سال 499 تا 503 هجری
    • المنقذ من الضلال
    • کتاب فی السحر.الخواص الکیمیاء
    • غور الدور فی المسألة السریجیة
    • تهذیب الاصول
    • کتاب حقیقة القولین
    • کتاب اساس القیاس
    • کتاب حقیقة القرآن
    • المستصفی من علم الاصول در (فقه)
    • الاملاء علی مشکل الاحیاء
  • ه- آخرین سالهای زندگی 503 تا 505 هجری
    • الاستدراج
    • الدرةالفاخره فی کشف العلوم الآخرة
    • سر العالمین و کشف ما فی الدارین
    • نصیحت الملوک در (تصوف) به فارسی
    • جواب مسائل سئل عنها فی نصوص اشکلت علی المسائل
    • رسالة الاقطاب
    • منهاج العابدین در (تصوف)
    • الجام العوام من علم الکلام در (تصوف)

سایر کتابها، که یا در صحت انتساب آن تردید وجود دارد و یا با نامهایی متفاوت از کتب فوق خوانده شده‌است.

    • معراج السالکین در (تصوف).
    • الادب فی الدین
    • القواعد العشره
    • الرسالةالوعظیه
    • رسالةالطیر
    • روضةالطالبین در (تصوف)
    • عجائب المخلوقات و اسرارالکائنات. این کتاب به «الحکمة فی مخلوقات الله» نیز معروف است.

منابع

  • الغزالی، ابی حامد، محمد بن محمد الطوسی. (احیاء علوم الدین) جلد یکم، دارالمعرفة للطباعة والنشر، بیروت چاپ سال 1945 میلادی به (عربی).
  • دکتر:القبانی، الشیخ محمد، رشید، (مکاشفة القلوب، المقرب الی حضرة علام الغیوب) دار احیار العلوم: بیرت، چاب دهم، انتشار سال 1985 میلادی به (عربی).
  • الأنصاری، محمد، ابن منظور، (لسان العرب) ، جلد هیجدهم، دار احیار التراث العربی للنشر: بیرت، چاب سوم، انتشار سال 19887 میلادی به (عربی).
  • خدیو جم، حسین. مقدمه کتاب کیمیای سعادت، نوشته امام محمد غزالی طوسی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دهم، 1382.
  • دکتر: زرین کوب، عبدالحسین. «فرار از مدرسه»درباره زندگی و اندیشه امام محمد غزالی، انتشارات امیرکبیر، چاپ سال 1385.
  • دکتر: سروش، عبدالکریم. «قصه ارباب معرفت». انتشارات صراط، چاپ 1375
  • میان محمد شریف، نصرالله پورجوادی، «تاریخ فلسفه در اسلام».
  • همنشین بهار: امام محمد غزالی و حس غریب نوروز

 

 

میرمیران